یوزپلنگ آسیایی گونه ای از جانوران در حال انقراض است که از صدها هزار سال قبل در مناطق وسیعی از شبه جزیره عربستان تا قفقاز، قره قروم و هند پراکنده بودند. از این گونه در حال حاضر فقط ۱۲ قلاده، آنهم در حاشیه کویر مرکزی ایران باقی مانده است. سازمان حفاظت محیط زیست ایران، این تعداد یوز آسیایی را مورد حمایت قرار داده و برای آنها شناسنامه تهیه کرده است. اخیراً یکی از این یوزپلنگ ها سه قلو زایید. این خبر خوش بلافاصله در بیشتر رسانه های خبری کشور انعکاس پیدا کرد و چون جنس ماده این حیوان در امکان تکثیر، نقش موثرتری از جنس نر دارد، مقامات سازمان حفاظت محیط زیست بلافاصله با خوش خیالی و ذوق زدگی خاصی اعلام کردند که هر سه توله پلنگ ماده هستند.

بعد از چند روز، سرپرست اداره محیط‌زیست سمنان اعلام کرد: تعیین جنسیت توله یوزپلنگ ‌های تازه متولد شده، اشتباه صورت گرفته و همه توله یوزپلنگ‌ها نر هستند و در توجیح علت اشتباه افزود: تشخیص جنسیت توله‌ گربه سانان مخصوصاً یوزپلنگ، در روزهای اول تولد بسیار سخت و حساس است و اندام‌ تناسلی آنها به راحتی قابل تشخیص نیست. حالا سوال این است که پس چرا سازمان علمی تخصصی محیط‌زیست، نه تنها اعلام نکرد که تعیین جنسیت توله ها فعلاً مقدور نیست و در آینده اعلام خواهد شد، بلکه جنسیت هر سه توله را ماده اعلام کرد. اگر بخواهیم انگیزه این موضوع را کالبدشکافی کنیم به این نکته تکراری در مدیریت کشور خواهیم رسید که مسئولان وقتی می خواهند حتی برای مدت کوتاهی در افکار عمومی مطرح شوند، دچار خوش خیالی و زود باوری می شوند و به راحتی ادعاهای کاذب و غیر تخصصی را مطرح می کنند.

پانزده سال قبل در زمان دولت مهرورزی، طرحی برای ساختن ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار واحد مسکونی ظرف ۶ سال اعلام شدکه نام آن را مسکن مهر گذاشتند. در زمان پیش بینی شده فقط ۷۷۵ هزار واحد مسکونی که بیشتر آنها نیز از شرایط استاندارد برخوردار نبودند، به اتمام رسید. در واقع اجرای این طرح در ابعادی که اعلام شد، فقط یک رویا پردازی غیرکارشناسانه و خوش خیالی محض بود. البته طراحان و مجریان برای توجیح شکست خود، مانند همیشه هزاران دلیل محکمه پسند مطرح کردند ولی نگفتند که یک طرح خوب و موفق باید قبل از شروع، همه پیش بینی ها و برنامه ریزی های لازم را انجام داده باشد.

حدود یک سال قبل، یکبار دیگر همین تجربه شکست خورده، توسط وزیر مسکن و شهرسازی دولت فعلی مطرح شد. با این تفاوت که این بار قرار است ظرف ۴ سال آینده ۴ میلیون مسکن ساخته شود، یعنی سالی یک میلیون. انبوه سازی علاوه بر پول و زمین و مصالح و تدارک خدمات شهری، حداقل به دو سال زمان نیاز دارد. پس حالا که تقریباً یک سال از زمان اعلام این پروژه می گذرد، دستکم باید دو میلیون مسکن جدید کلنگ خورده و۵۰ درصد آن نیز پیشرفت کرده باشد. در صورتی که چنین اتفاقاتی در سطح مملکت دیده نمی شود و به نظر می رسد که عامل خوش خیالی غیر تخصصی، یکبار دیگر کار خودش را کرده.

دولت دهم نیز در زمان انتخابات قول ایجاد یک میلیون و پانصد هزار شغل در سال را داد. یعنی در پایان دوره دوم ریاست جمهوری باید ۱۲ میلیون شغل جدید ایجاد می شد. طبق بر آورد خود دولت در این دو دوره، ۵ میلیون و۶۰۰ هزار شغل ایجاد شد در صورتی که آمار رسمی کشور فقط۸۰۰ هزار اشتغال جدید را تائید می کند. البته از ابتدا هم برای کارشناسان مشخص بودکه ایجاد ۱۲ میلیون شغل، فقط یک خوش خیالی غیر تخصصی است.

نزدیک دو ماه قبل یکی از مقامات اقتصادی کشور اعلام کرد: هرگونه افزایش قیمت که امسال صورت گرفته، همین امشب باید اصلاح شود و به قیمت سال قبل برگردد. چند روز بعد خود مسئول محترم ظاهراً متوجه خوش خیالی نهفته در این دستور شد و گفت: سخنان من تقطیع! و تحریف! شده و بازگشت یک شبه قیمت ها امکان پذیر نیست! اگر بخواهیم در سالیان اخیر به گوشه ای از خوش خیالی هایی مدیریتی که در انتها تبدیل به کابوس شده اند اشاره کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.

در حوزه آب نیز از این خوش خیالی ها فراوان وجود داشته. در سال ۱۳۹۳ با توجه به کاهش شدید سطح آب دریاچه ارومیه، ستادی برای احیای این دریاچه تشکیل شد. طبق بر آورد همین ستاد، دریاچه ارومیه در آن زمان نزدیک به ۲ میلیارد مترمکعب آب داشت، این ستاد بعد از مقداری بررسی، پیش بینی کرد که حجم آب دریاچه را ظرف ۶ سال به ۱۵‌ میلیارد ‌و۵۰۰ میلیون مترمکعب خواهد رساند. هم اکنون پس از گذشت ۸ سال و هزینه‌ ای بالغ بر ۱۵ هزار میلیارد تومان و بعد از دوسال بارندگی بسیار مناسب در سال های ۱۳۹۸ و ۹۹، میزان آب دریاچه ارومیه به حدود ۳ میلیارد متر مکعب رسیده، یعنی ارزیابی اولیه بسیار خوش خیالانه و غیرکارشناسانه بوده است. مطمئناً مجریان طرح اکنون هزاران دلیل ریز و درشت برای توضیح شکست دارند، ولی به نظر نمی رسد قبول کندکه در این شکست فاحش، ارزیابی غلط و غیر تخصصی نقش اصلی را بازی می کرده و پیش بینی ستاد فقط از روی خوش خیالی بوده است.

در حوزه آب طرح های دیگری وجود داردکه وقت و هزینه فراوانی برای آنها صرف شده و اکنون یا شکست خورده و یا از برنامه زمان بندی خود فاصله زیادی دارند. طرح هایی مانند ایرانرود که قرار بود خلیج فارس را به دریای خزر وصل کند و قابل کشتی رانی باشد، طرح انتقال آب خزر به استان سمنان، طرح ایجاد دریاچه در فلات مرکزی کشور، انتقال آب خلیج فارس به کرمان و یزد، طرح جلوگیری از کاشت برنج در اصفهان و خوزستان و . . . .

معروف است کشور سوئد بیشترین زمان را برای برنامه ریزی طرح های بزرگ خود اختصاص می دهد. طرح هایی هستند که بیش از ۷ سال برای برنامه ریزی آنها وقت گذاشته شده. ولی وقتی طرحی تصویب می شود، با اختلافی اندک در زمان و هزینه به نتیجه می رسد. اگر نرسد مدیران آن طرح، دیگر جایی در اقتصاد و صنعت آن کشور نخواهند داشت.

شهریار بدیعی