حرف باد هوا نیست

همه افراد همیشه کوله باری از تجربیات کودکی و روابط گذشته خود را بر دوش دارند. اگر فردی نتواند در کودکی روابط عاطفی مناسبی با والدین و اجتماع خود تجربه کند، معمولاً دچار ترس، افسردگی، اضطراب و سرخوردگی می شود و حتی ممکن است دچار اختلالات روحی، روانی و شخصیتی شود. افرادی که در کودکی آسیب دیده اند، معمولاً حس همدلی خود را از دست می دهند و نمی‌توانند خشم خود را مدیریت کنند. در نتیجه بازتاب این اختلالات روحی در رفتار و گفتار خشونت آمیز آنها تجلی پیدا می کند.

خشونت بر دو نوع است یکی خشونت فیزیکی و دیگری خشونت کلامی. اعمالی مانند کتک زدن، سیلی زدن، هل دادن، چنگ زدن، نیشگون گرفتن، گاز گرفتن و کشیدن مو، جزء خشونت های فیزیکی محسوب می شود. خشونت کلامی نیز استفاده مکرر از کلمات منفی یا تحقیرآمیز برای حفظ قدرت و کنترل خود بر دیگران است. خشونت کلامی انواع مختلفی دارد که ناسزا، به کار بردن کلمات بی ادبانه و ناشایست، برچسب زدن، توهین، سرزنش و حمله لفظی از أنواع آن محسوب می شود. خشونت کلامی می تواند به صورت گفتاری، با زبان اشاره و یا زبان نوشتاری صورت بگیرد.

افراد که با خشونت کلامی مواجه می شوند، اغلب احساسات مختلفی مانند بی‌احترامی، کم ارزشی، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و حتی درد جسمی تجربه می‌کنند. استفاده از اصطلاحات تحقیرآمیز و مطرح کردن مطالبی برای ترساندن نیز نوعی آزار کلامی است که می تواند اعتماد به نفس فرد مقابل را کاهش دهد، تا جایی که احساس عجز و ناتوانی کند. خشونت کلامی به خودی خود ممکن است شامل برخورد و تماس فیزیکی نباشد، اما می تواند باعث آسیب عاطفی، روانی و رفتن به سمت خشونت فیزیکی بشود. بیشتر روانشناسان خشونت کلامی را مخرب تر و آزار دهنده تر از خشونت فیزیکی می دانند، چون اندکی پنهان و اندکی آشکار است و از نظر بیشتر افراد اجتماع و حتی از نظر قانون، در بسیاری از موارد قابل چشم پوشی است. اصولاً عده ای معتقد هستند، حرف باد هوا است!

زیگموند فروید، پدر علم روانشناسی می گوید: تمدن از آنجا آغاز شد که انسان ها به جای سنگ، کلمه به سمت هم پرتاب کردند. ظاهراً انسان متمدن فهمید که سنگ به اندازه کافی دردناک نیست و به اندازه کافی بیانگر پرخاشگری او نخواهد بود. کلمات متنوع تر از سنگ هستند و می شود قبل از پرتاب آنها را انتخاب کرد تا به اندازه کافی دردآور و ویرانگر باشند. از سنگ ها می شد گریخت، اما از کلمات، نه! درد سنگ ها و جای کبودی آنها معمولاً چند روز بعد، از بین می رود اما کلمات می توانند تا آخر عمر، همراه روز و شب و خواب و بیداری ما باشند و چنان در گوشه و زوایای روح و روان ما زندگی کنند که دست هیچ روان درمانگری به آنها نرسد.

ظاهراً ما انسان ها با پیشرفت جوامع بشری، سنگ ها را پشت درهای تمدن جا گذاشتیم و کلمات را برداشته ایم. ما آموختیم که چطور می توان حجم بزرگی از خشونت و بیزاری و نفرت را در ابزار دقیق کلمات بگنجانیم. ما یاد گرفتیم که چطور لحن و شدت صوت را به آن اضافه کنیم و گوشه کلمات را تیزتر کنیم و طوری پرتابشان کنیم که حتی در وهله اول پیام دوستی به نظر برسند. انسان متمدن امروز در مقابل کلمات بی دفاع تر است تا در مقابل سنگ، چون دیگر سپری در کار نیست. همه ما باید یادمان باشد، وقتی سنگ هایمان را پرتاب می کنیم به این فکر کنیم که روح و روان هیچ انسانی زره پوش نیست. به این فکر کنیم که حرف باد هوا نیست! حرف می سوزاند آسیب می زند و روح را زخمی می کند، حرف ویران می کند، حرف می کشد و زنده می کند. با همین کلمات است که تو می توانی به من زندگی ببخشی و می توانی زندگی و نشاط را از من بگیری. پس بهتر است سعی کنیم کلمات مان را به دقت، با احتیاط و مهربانانه تر انتخاب کنیم.
اگر بخواهیم از خشونت های کلامی در امان باشیم، می‌توانیم با یادگیر فنون مذاکره و به کارگیری آنها حد و مرز رابطه خود را مشخص کنیم و به درشت زبانان فرصت دهیم رفتار و گفتار خود را اصلاح کنند. در نهایت اگر رفتارهای آزاردهنده و خشونت کلامی ادامه داشت، می‌توانیم مراودات خود را با آن فرد کاهش دهیم و یا قطع کنیم. تجربه می گوید هراندازه از این گونه افراد دورتر باشیم احساس آرامش بیشتری خواهیم کرد. اگر تصمیم به قطع رابطه با فردی که از خشونت کلامی استفاده می کند، گرفتید ابتدا باید خود را از خشم‌ تخلیه کنید و آن فرد را ببخشید، تا مجبور نشوید اثرات منفی آن رابطه را همواره بر به دوش خود بکشید. هرگز فراموش نکنید حرف باد هوا نیست، بلکه گلوله ای سرگردان در هوا است که هر لحظه ممکن است فاجعه ای بوجود آورد.