انتقال آب از سر چشمه منابع آبی به محل تجمع و اسکان جوامع انسانی، از گذشته های دور به عنوان یک روش مهم برای ادامه حیات قطب های کشاورزی و مکان های پر جمعیت مطرح بوده است. به عنوان مثال قنات نوعی از انتقال آب است که در سرزمین خشک ایران، قرن ها در خدمت کشاورزی بوده و هنوز هم در بعضی از مناطق کارایی خود را از دست نداده است. هم اکنون انواع پروژههای انتقال آب با هدف تامین آب شرب، کشاورزی و صنعتی و تولید انرژی در تمام دنیا رواج دارد. پس انتقال آب مانند هر روش دیگری در بعضی از شرایط کار مناسب و حتی لازمی است، ولی در بعضی شرایط کار غلطی است. این روش وقتی کار نامناسبی محسوب می شود که قرار باشد آب از منطقه ای که خود به آب نیازمند است و حق آبه تاریخی دارد، به منطقه دیگری انتقال پیدا کند، به خصوص اگر با افراط و زیاده روی همراه باشد.
مدتی است موضوع انتقال آب سرچشمه های کوهرنگ به رودخانه زاینده رود باعث مشکلات زیادی در اصفهان و چهار محال بختیاری شده و دامنه آن به خوزستان نیز کشیده شده. سرچشمه رود کارون و زاینده رود، هر دو در رشته کوه زاگرس قرار دارند، با این تفاوت که کارون با حدود ۱۰۰۰ کیلومتر طول، در طول تاریخ بزرگترین و پر آب ترین رود ایران بوده و در گذشته ای نه چندان دور به شکل یک رود قابل کشتیرانی به خلیج فارس می ریخته، در صورتی که زاینده رود با ۲۰۰ کیلومتر طول، همواره از کم آبی رنج می برده و در پایان مسیر خود در باتلاق گاو خونی ناپدید می شده. سوابق فراوانی از نحوه تقسیم حق آبه زاینده رود موجود است که حکایت از محدودیت آب این رود می کند و پیشینه طرح انتقال آب کوهرنگ به زاینده رود به گذشته های دور باز می گردد. با پایتخت شدن اصفهان در زمان حکومت صفویه، نیاز به آب در دشت اصفهان افزایش یافت و از همان زمان قرار شد با وصل کردن یکی از سرچشمه های کارون به زاینده رود، آب مورد نیاز اصفهان تامین شود. در سال ۱۰۲۹ هجری قمری شاه عباس، حاکم بختیاری را مأمور الحاق آب کارون به زاینده رود کرد و کار تا حدودی هم پیش رفت، ولی با مرگ شاه عباس این طرح ناتمام ماند.
تا پایان جنگ دوم جهانی طرح انتقال آب به زاینده رود مسکوت ماند تا اینکه در سال ۱۳۲۷ ساخت تونل کوهرنگ آغاز شد و در سال ۱۳۳۷ به بهره برداری رسید. با این طرح سالانه حدود ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب به حوضه زایندهرود منتقل شد که در آن زمان تاثیر خاصی بر روی حجم آب رود کارون نگذاشت، چندانکه این رود تا سال ۱۳۶۵ قابل کشتی رانی بود. البته از همان ابتدا امکان تاثیر تونل کوهرنگ بر حق آبه کارون پیش بینی و طبق مفاد طرح الحاق تونل کوهرنگ به رودخانه زاینده رود، بهره برداری این طرح بیست و پنج ساله در نظر گرفته شد و بر اساس بند سوم آن کشاورزان و ذی نفعان موظف بودند هرگونه خسارت به حوضه آبی کارون را جبران کنند. اولین گام اشتباه در سال ۱۳۴۶ برداشته شد و طرح پر آب بر ذوب آهن اصفهان به پشتوانه آب موقت کوهرنگ و احتمالاً به دلیل امنیت در مقابل حمله خارجی، در مرکز کشور و در کنار زاینده رود احداث شد. در سال های بعد سر و کله صنایع پر آب بر دیگری مانند پالایشگاه نفت اصفهان، پتروشیمی اصفهان، صنایع شیمیایی، فولاد مبارکه، شرکت نفت سپاهان و تعدادی نیروگاه در حاشیه زاینده رود باز شد. عوامل دیگری مانند افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت، تبدیل ۱۸۰ هزار هکتار مرتع به باغ و الگوی کشت نامناسب، به تدریج باعث کاهش شدید آب زاینده رود شد.
گام بعدی انتقال آب از سرشاخه های زاگرس در سال ۱۳۶۴ برداشته شد، زمانی که دو سال از مدت قانونی تونل شماره یک کوهرنگ می گذشت و باید دریچه آن بسته می شد. در این سال تونل شماره دو کوهرنگ هم آغاز به کار کرد و سالانه ۲۵۵ میلیون متر مکعب آب کارون را به زاینده رود منتقل کرد. به پشتوانه همین آب ۲۰ هزار هکتار از اراضی اطراف زاینده رود به زیر کشت محصول غیر بومی و آب بر برنج رفت و در سال ۱۳۷۸، فاز اول طرح انتقال آب از زایندهرود به شهر یزد به بهرهبرداری رسید. سپس در فاز دو آب زاینده رود به نائین و کاشان و مجدداً به یزد برده شد و زاینده رود سال به سال خشک تر شد، چندانکه جاری بودن آب زاینده رود در تمام طول سال تبدیل به چند هفته آب جاری شد و دیگر حتی قطره ای آب به مرداب گاوخونی نرسید و این باتلاق طبیعی خشک شد. عجیب اینکه بدون توجه به نیازهای آبی کارون و خوزستان، از سال ۱۳۸۰ عملیات ساخت سومین تونل کوهرنگ و در پی آن طرح انتقال آب بهشت آباد نیز آغاز شد. نکته جالب این بود که یکی از اهداف این طرح ها، تامین آب برای برنج کاران اصفهانی در نظر گرفته شد.
تمام این اتفاقات و برداشت بی رویه از آب کارون و کاستن از آورد آب سرشاخه های کارون، در زمانی اتفاق می افتد که استان چهارمحال و بختیاری و استان خوزستان خودشان از کم آبی وحتی در بعضی از شرایط از بی آبی رنج می برند. البته دلایل دیگری مانند خشکسالی، راندمان پائین آب کشاورزی، مصرف سرانه بالا، افزایش جمعیت، گسترش صنایع پر آب بر و ساخت سدهای متعدد بر روی کرخه و کارون که تبخیر آب را افزایش داده، از دیگر دلایلی هستند که مردم این سه استان را با بحران آب مواجه شده اند. یعنی انتقال آب که کار مناسبی است به دلیل افراط، تبدیل به یک خطر بالقوه شده است. اینجا است که شاعر می گوید: اندازه نگه دار که اندازه نکوست.
یک دیدگاه بنویسید