به رفتار، گفتار یا افکاری که مرتباً، به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی تکرار شود، عادت گفته می‌شود. عادت ها می توانند یک انسان را به موفقیت برسانند یا زندگی را بر او سخت کنند. به همین دلیل، همه عادت‌ها نامطلوب نیستند، مثلاً عادت به مسواک زدن یا عادت به راست گفتن، از عادات خوب هستند. البته عادات بد زیادی هم وجود دارد، مانند عادت به سیگار کشیدن، عادت به دروغگویی، عادت به تنبلی. خطرناک ترین عادت ها، عادات فکری هستند چون از حیطه دید و نقد دیگران خارج هستند. در اینجا هفت عادت فکری که می تواند زندگی شما و اطرافیان تان را سخت و ناخوشایند کند، معرفی می شود.

۱- عادت به گیر کردن در گذشته: اگر در گذشته برای شما اتفاقاتی مانند شکست مالی، شکست عشقی یا شکست تحصیلی رخ داده و مرتباً آنها را به خاطر می آورید و تا بحال نتوانسته اید با خود کنار بیایید و آنها را فراموش کنید، می توان گفت شما به گیر کردن در گذشته عادت کرده اید.
۲- عادت به بهانه جویی: بعضی افراد همواره سعی می کنند از هر کاری ایراد بگیرند و هر طور که شده برای عدم موفقیت های خود، بهانه ای دست و پا کنند. آنها دائماً به دنبال بزرگ جلوه دادن خطای دیگران و توجیه خطاهای خودشان هستند. افرادی که عادت به بهانه جویی دارند معمولاً برای کارهایشان یک دایره المعارف کامل از توجیهات و بهانه ها را از حفظ دارند.

۳- عادت به سختگیری نسبت به خود: افرادی که به خودشان سخت می‌گیرند، شاید از نظر دیگران کار خوبی انجام می دهند. اما سخت‌گیری نسبت به خود، باعث بالا رفتن انتظار دیگران و ایجاد استرس دائمی برای خود فرد است. کسی که به سختگیری به خودش عادت کند، معمولاً بر نقطه ضعف های خود متمرکز می شود و زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره‌ اشتباهاتی می‌کند که در گذشته‌ انجام داده و همیشه به نظرش می رسد که هنوز عیب و ایرادهایی دارد که باید آنها را برطرف کند.

۴- عادت به ترسیدن: ترس یک نوع پاسخ به تهدیدها و خطرات واقعی است. حالا اگر شخصی روز خود را با نگرانی در مورد خطرات “قریب الوقوع” که معمولاً هرگز اتفاق نمی افتد، شروع کند و تمام مدت در حالت اضطراب از آن ترس های خود قرار بگیرد، می توان گفت به ترسیدن عادت کرده است. در این حالت افکار و اعمال فرد به صورت خودکار توسط ترس کنترل می شود. ترس، تنش جسمی و فرسودگی روانی ایجاد می کند و حرکت فرد را به سمت جلو متوقف می کند. عادت به ترسیدن امکانات ارزشمندی که در جهت پیشرفت های شغلی، تامین آسایش خانواده یا تلاش های خلاقانه وجود دارد را از فرد سلب می کند.

۵- عادت به حفظ روابط مسموم:  افراد، به دلایل مختلفی با هم در رابطه قرار می گیرند. روابطی مانند فامیلی، دوستی، تحصیلی، شغلی و احساسی. بخشی از آنچه که یک رابطه سالم را توجیه می کند، داشتن اهدف مشترک و تفاهم فکری و اخلاقی است. اگر هر فرد احساس کند که در یک رابطه مسموم که به اهداف و شخصیت او لطمه می زند قرار گرفته، باید از آن رابطه خارج شود. ماندن در یک رابطه مسموم به تدریج تبدیل به یک عادت می شود که انرژی و اوقات خوش زندگی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

۶- عادت به نگهداری چیزهای قدیمی و غیرقابل استفاده: بعضی از اشخاص به سادگی از چیزهای کهنه و به درد نخور دل نمی‌‌کنند. در بعضی موارد فرد حتی روزنامه‌ها و بطری‌ها و ظروف پلاستیکی مواد غذایی مصرف‌‌شده را نگهداری می کند، تا جایی که محل زندگی اش پر از اشیاء قدیمی و بی فایده می‌شود. این جمع‌آوری اشیا به درد نخور فقط منحصر به دل بستن به مبلمان بسیاری قدیمی، تابلوها یا ظروف کهنه آشپزخانه نیست، بلکه افکار و عقاید کهنه نیز فضای مغز را اشغال می کنند و جایی برای افکار و عقاید نو باقی نمی گذارد.

۷- عادت به انتظار: منتظر آینده و کمک دیگران بودن می تواند به معنای این باشد که فرد در زمان حاضر، امیدش را از خودش قطع کرده است. اگر همیشه برای انجام کارهای مهم و ضروری زندگی منتظر رسیدن وقت مناسب و فرد مناسب بمانید، ممکن است آن آینده و آن فرد هرگز نیاید. عادت به انتظار در واقع عقب انداختن روال طبیعی زندگی کردن است. بسیاری از  انسان ها همه عمر خود را تلف می کنند تا شاید به روزی برسند که بتوانند واقعا زندگی کنند. اگر هیچوقت کاری را چون منتظر کسی یا چیزی هستید شروع نکنید، هیچوقت موفقیت مهمی بدست نخواهید آورد.