انسان ها معمولاً در زمان بیچارگی و درماندگی، ترجیح می دهند خود را قانع کنند که یک نقشه از پیش طراحی شده، از طرف یک نیروی خارق العاده، بر علیه آنها عمل می کند. پژوهش های علمی نشان می دهد، انسان در زمان بحران و زمانی که حس نا امنی می کند، ترجیح می دهد به جای قبول نادانی خود و رفتن به سمت درک عمیق واقعیت و تجزیه و تحلیل پیچیدگی شرایط، راه آسان را انتخاب می کند و به تئوری توطئه پناه می برد. در واقع تئوری توطئه، جایگزین آسانی است، در برابر بی تحلیلی و عدم درک وقایع پیچیده.

تئوری توطئه ساخته زمانه ما نیست، بلکه خصوصیتی است که از صدها هزار سال قبل در مغز انسان ها، برای یافتن دلیل سریع و همه جانبه برای مسائل غامض، تعبیه شده. درگذشته، زمانی که اتفاقاتی مانند سیل، زلزله، قحطی یا بیماری های واگیر دار، روی می داد و علت حقیقی آن نامشخص بود، افراد ترجیح می دادند آن را به دست های مشکوک نسبت دهند تا توجیهی برای جهل آنها باشد و چون هنوز نهادهای قدرتمند اجتماعی مانند حاکم و قاضی و شحنه شکل نگرفته بود، معمولاَ  انگشت اتهام به سمت دشمنان، جادوگران، شیاطین و خدایان گرفته می شد و راه چاره نیز عموماَ نفرین، خواندن اوراد و قربانی کردن بود.

هرگز نباید فکر کرد فقط انسان های نادان، بی سواد یا خرافاتی به افکار توطئه آمیز پناه می برند. بر اساس تجزیه و تحلیل محققان دانشگاه آکسفورد و دانشگاه لیورپول که در سال ۲۰۱۷ انجام گرفت، مشخص شد که بیش از یک چهارم مردم آمریکا باور دارند، “پشت بسیاری از اتفاقات جهان” توطئه ای وجود دارد. میل بشر برای رفتن به سوی تئوری توطئه و علاقه به باور رازهای مشکوک، زمانی افزایش پیدا می کند که زندگی اجتماعی او به حالت بحرانی درآید. اخیراَ با همه‌گیری ویروس کرونا و بالا رفتن سطح اضطراب عمومی، بازار انواع تئوری‌ توطئه، برای کشف منشاء ویروس کرونا، گرم شد و انواع تئوری ها بر سر زبان ها افتاده. حتی رئیس جمهور آمریکا وارد معرکه تئوری توطئه شد و اعلام کرد، این ویروس در آزمایشگاه‌های بیولوژیک چین ساخته شده تا آنها بر اقتصاد جهان سلطه پیدا کنند. برخی نیز گفتند این ویروس را شرکت‌های داروسازی تولید و رواج داده اند تا پول زیادی بدست آورند. عده‌ای آن را نتیجه تاثیرات مستقیم امواج تلفن همراه ۵G دانستند، چون آنتن آن به تازگی در مکان های مختلف دنیا نصب شده. عده‌ای بیل گیتس را مسبب اصلی این ویروس دانستند و گفتند او می‌خواهد در زمان واکسیناسیون، میکروچیپ‌هایی را در بدن مردم جاسازی کند تا اطلاعات مردم جهان را بدست آورد. البته عده ای هم تئوری های زشتی از قبیل، رواج ویروس به قصد کشتن عمدی سالمندان و یا به خاطر کاهش جمعیت جهان را مطرح کردند، تئوری هایی که حتی بیان آن نیز شرم آور است. حالا هم که انواع واکسن ساخته شده، حتماَ باز هم تئوری هایی به راه خواهد افتاد که مثلاَ اگر کسی واکسن بزند، مقطوع النسل می شود!

کاملاَ مشخص است که هیچ یک این تئوری ها نمی تواند حتی بخش کوچکی از حقیقت را بیان کند، زیرا مبحث ویروس کرونا بسیار جدید است و پیچیدگی آن تا حدی است که هر گونه اظهار نظر قطعی در مورد آن زود هنگام است. در حال حاضر هیچ یک از مراجع علمی، دلایل اصلی بوجود آمدن و شیوع این ویروس را نمی داند و ممکن است مانند بسیاری از رازهای هستی، سال های زیادی طول بکشد تا کم کم بخش هایی از اسرار آن آشکار شود.

اگر چه انسان ها در تئوری توطئه به دنبال راه حل و آرامش می گردند، اما بندرت آن را پیدا می کنند. تفکر توطئه آمیز می تواند احساس ناتوانی افراد را افزایش دهد و شرایط روحی و رفتاری آنها را بدتر کند. نظریه های توطئه می تواند مردم را به سمت خشونت سوق دهد. به دلیل نام گذاری ویروس کرونا به نام ویروس چینی، عده ای از شهروندان چینی تبار آمریکا که نسل ها است که در آنجا زندگی می کنند و دیگر زبان و آداب و رسوم چینی را هم از یاد برده اند و فقط قیافه ظاهری چینی را حفظ کرده اند، مورد خشونت و بی احترامی عده ای از افراد کم خرد قرار گرفتند. تئوری توطئه ساختگی بودن ویروس، یا جمع آوری اطلاعات مردم از طریق واکسیناسیون، تمایل افراد را به واکسیناسیون تضعیف می کند. همین شایعات می تواند یک تا دو سال، پروسه ریشه کن کردن ویروس کرونا را به تاخیر بیندازد و هزینه های زیادی برای بشریت ایجاد کند. فراموش نکنیم تئوری های توطئه ممکن است جذاب باشند، ولی موثر و کارساز نیستند. آنها می توانند به ما لطمه های شدید و غیر قابل جبران وارد کنند.