فرانک بارات، نویسنده و تهیه کننده سینما، به تازگی مصاحبه ای با راجر واترز، یکی از اعضای گروه پینک فلوید، در رابطه با دوران همه گیری ویروس کرونا و دل مشغولی های این موزیسین سرشناس در دوران قرنطینه انجام داده.

فرانک بارت: کنسرت بزرگ شما با نام «دیوار» و فیلمی که بر پایه آن ساخته شد، نقدی است بر «کنترل در جامعه». با توجه به کنترل های اجتماعی اخیر که پی آمد همه گیری ویروس کرونا بوجود آمده، آینده دنیا را چگونه می بینید؟
راجر واترز: شیوع ویروس کرونا، بشر را با یک بحران جهانی مواجه کرده. ما نه‌ تنها باید از خودمان در مقابل این تهدید مواظبت کنیم، بلکه باید نگران باشیم که بعد از پایان طوفان، در چه نوع دنیایی زندگی خواهیم کرد؟ دولت‌ها تحت پوشش چنین شرایطی، تصمیم‌هائی می گیرند که اقتصاد، سیاست و فرهنگ ما را تغییر می‌دهند و به شکل جدیدی در می آورند. بسیاری از ایده های نابالغ و حتی خطرناک، به سرعت به کار گرفته می‌شود و تصمیم‌هایی که در شرایط عادی سال‌ها طول می‌کشید تا اتخاذ شود، در چند ساعت تصویب می‌شود. مثلاَ در شرایط عادی، دولت‌ها و صاحبان سرمایه، هیچ‌گاه موافقت نمی کردند که مسافرت ها تعطیل شود و یا همه مدارس و دانشگاه‌ها آنلاین برگزار شوند یا دور کاری انجام گیرد. بسیاری از این اقدامات اضطراری، در آینده به زندگی روزمره ما تبدیل خواهد شد. پس بهتر است اقدامات دولت ها دوراندیشانه باشد. این طوفان دیر یا زود می‌گذرد، نوع بشر نجات می‌یابد و اکثر ما زنده خواهیم ماند، اما در جهانی متفاوت زندگی خواهیم کرد. پس از کرونا ما با دو انتخاب بسیار مهم برای جهان آینده مواجه هستیم. اولی انتخاب بین کنترل توتالیتر، یا توانمندکردن شهروندان و دومی، برگزیدن انزوای ملی و ناسیونالیستی، یا همبستگی جهان.

فرانک بارت: اول بپردازیم به کنترل توتالیتر در مقابل آگاهی عمومی
راجر واترز: امروز برای اولین بار در تاریخ بشر، فناوری های پیش رفته، امکان نظارت بر همه چیز و در هر زمان را فراهم آورده است. پنجاه سال قبل کا‌گ‌ب (سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) که در آن زمان قوی ترین نهاد نظارتی دنیا بود، نمی‌توانست ۴۴۰ میلیون شهروند روس را به صورت بیست ‌و چهار ساعته تحت نظر بگیرد و برای تعقیب هر شهروند، یک مأمور بگمارد. از همه مهم تر نمی‌توانستند اطلاعات جمع‌آوری‌شده را به شکل مؤثری پردازش کنند. اما امروزه دولت‌ها می‌توانند با اتکا به دوربین ها، سنسورها و اینترنت، همه جا و همه چیز را کنترل کنند. در دوران کرونا دولت‌ها ابزار نظارتی متعدد را برای مبارزه‌ با شیوع ویروس به کار گرفته‌اند، در این میان کشور چین از همه قوی تر عمل کرده. مقامات چینی با نظارت دقیق بر گوشی‌های هوشمند مردم و استفاده از صدها دوربین شناسایی چهره و الزام مردم به چک کردن و گزارش دمای بدن و شرایط بالینی‌شان، نه‌تنها می‌توانند به سرعت ناقلان بالقوه ویروس را شناسایی کنند، بلکه می‌توانند حرکت‌ افراد را مورد شناسایی قرار دهند و هرکس که با فرد مبتلا به کرونا ارتباط داشته را ردیابی کنند. اینها امکانات خوب و موثری است، ولی اگر مراقب نباشیم، ممکن است اپیدمی کرونا، تبدیل به نقطه‌ عطفی در تاریخ نظارت دولت ها شود. وقتی به مردم گزینه‌ انتخاب بین سلامتی و حریم شخصی داده می‌شود، معمولاً مردم سلامتی را انتخاب می کنند. به همین دلیل استفاده انبوه از ابزارهای نظارتی، در کشورهایی که تاکنون با این شیوه از کنترل مخالف بودند، عادی ‌سازی شده و «نظارت عمومی» به سمت «نظارت بنیادین» سوق پیدا کرده.

فرانک بارت: ولی ما هنوز از دنیایی که همه چیز را کنترل می کند کمی دور هستیم.

راجر واترز: فناوری نظارتی به‌ سرعت در حال پیشرفت است به شکلی که ابزار علمی‌تخیلی فیلم های جیمز باند، امروز دیگر قدیمی به نظر می‌رسد. مشکل اینجا است که هیچکس دقیقاً نمی‌داند چطور مورد نظارت قرار می گیرد و این نظارت در سال‌های آینده چگونه خواهد بود. نکته منفی کرونا این است که به سیستم نظارتی جدید، مشروعیت قانونی داده. اگر سیستم ها بتوانند بر دمای بدن، فشار خون و ضربان قلب افراد در موقع تماشای یک ویدیو نظارت داشته باشند، اپلیکیشن ها می‌توانند بفهمند چه چیز مرا می‌خنداند و چه چیز به گریه‌ام می‌اندازد و چه چیز واقعاً مرا عصبانی می‌کند. اگر شرکت‌ها و دولت‌ها شروع به جمع‌آوری گسترده داده‌های بیومتریک شهروندان کنند، می‌توانند ما را بهتر از خودمان، بشناسند و نه‌تنها  احساسات ما را پیش‌بینی کنند، بلکه این احساسات را مدیریت نمایند و چیزهایی را به ما بفروشند که خودشان می‌خواهند، حالا چه یک محصول باشد یا یک سیاستمدار.

فرانک بارت: این نوع کنترل ها، به نظر شما بعد از پایان دوران کرونا برچیده نخواهد شد؟
راجر واترز: البته می‌توان فرض کرد که نظارت های بیومتریک، به عنوان یک اقدامی موقتی و اضطراری استفاده خواهد شد و پس از پایان این شرایط، کاربرد ابزارهای نظارتی هم تمام خواهد شد. اما اقدامات موقتی، این عادت زشت را دارند که بیشتر از دوره‌های اضطرار، در جامعه جا خوش می کنند. ممکن است زمانی که میزان ابتلای ویورس کرونا به صفر برسد، برخی از دولت‌هایی که تشنه اطلاعات هستند، استدلال کنند که باید همچنان از سیستم‌های نظارتی بیومتریک استفاده کرد، لابد به خاطر اینکه از موج دوم ویروس کرونا می‌ترسند، یا نوع جدیدی از ابولا در آفریقای مرکزی شیوع یافته.

فرانک بارت: در دوران کرونا اگر نظارت و کنترل نباشد، چه راه حلی را باید اعمال کرد.
راجر واترز: اگر واقعیت‌های علمی به مردم گفته ‌شود و شهروندان به مقامات دولتی در زمینه این واقعیت‌ها اعتماد پیدا کنند، آنگاه می‌توانند حتی بدون نظارت های متمرکز و مجازات‌های شدید، کار صحیح را انجام دهند. مثلاً شستن دست‌ها با صابون را در نظر بگیرید. این کار یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت‌های بهداشتی بشر بوده است. این اقدام ساده هر ساله، جان میلیون‌ها انسان را نجات می‌دهد. در قرن نوزدهم بود که دانشمندان اهمیت شستن دست‌ها با صابون را کشف کردند. پیش از آن، حتی پزشکان و پرستارها عمل‌های جراحی مختلف را بدون شستن دست‌ انجام می‌دادند. امروزه میلیاردها انسان هر روز دست‌هایشان را می‌شویند، نه به این دلیل که از «پلیس صابون» می‌ترسند، بلکه بیشتر به این دلیل که متوجه واقعیات شده اند. معمولاً جمعیتی که علم و آگاهی مناسبی دارند، به‌مراتب قدرتمندتر و موثرتر از پلیس و مأموران، رفتارهای خود را کنترل می کنند. اما برای رسیدن به چنین سطحی از همکاری، به اعتماد نیاز داریم. مردم باید به علم مقامات دولتی و رسانه اعتماد داشته باشند.

فرانک بارت: حال بپردازیم به دومین انتخاب بین انزوای ناسیونالیستی و همبستگی جهانی.

راجر واترز: شیوع این بیماری و بحران‌های اقتصادی ناشی از آن، مشکلاتی در سطح جهان هستند که فقط با همکاری جهانی حل می شوند. پس، برای شکست دادن ویروس کرونا، باید اطلاعات را به طور جهانی به اشتراک بگذاریم. مثلاَ چین می‌تواند به ما درس‌های ارزشمندی در زمینه مقابله با این بیماری بدهد. کشف یک پزشک ایتالیایی در میلان، می‌تواند همان روز جان انسانی را در تهران نجات دهد. وقتی دولت بریتانیا بین چند خط‌ مشی مردد است، می‌تواند از کره جنوبی کمک بگیرد که همین مشکل را یک ماه پیش تجربه کرده است. اما برای اینکه این همکاری رخ دهد، ما نیازمند همکاری جهانی و اعتماد سازی هستیم. ما همچنین به همکاری جهانی برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی، به‌ویژه‌ کیت‌های آزمایش و دستگاه‌های تنفسی، نیاز داریم. به جای اینکه هر کشور به صورت منطقه‌ای و بومی تلاش کند تا هر چه می‌تواند به دست بیاورد، باید تلاش جهانی هماهنگی صورت بگیرد که تولید را سرعت بخشد و تجهیزات نجات‌دهنده را عادلانه‌تر توزیع کند. همکاری جهانی در جبهه اقتصادی نیز بسیار حیاتی است. با توجه به اهمیت جهانی اقتصاد، اگر هر دولتی کار خود را بی‌توجه به دیگران پیش ببرد، نتیجه عملکردش صرفاً آشفتگی و عمیق شدن بحران خواهد بود. ما نیاز فوری به برنامه جهانی کاربردی داریم. در بحران مالی سال ۲۰۰۸ و شیوع بیماری ابولا در سال ۲۰۱۴، ‌ایالات متحده، نقش رهبر جهانی را داشت، اما دولت فعلی این کشور از رهبری جهان کناره‌گیری کرده، هیچ مسئولیتی را نمی‌پذیرد و به اشتباه‌های خود اعتراف نمی‌کند و مرتباَ بقیه را سرزنش می‌کند و همه اعتبارها را برای خودش می‌خواهد. به نظر می‌رسد آمریکا بیشتر به عظمت خود اهمیت می‌دهد تا آینده بشر. اگر سایر کشورها جای خالی ایالات متحده آمریکا را پر نکنند، نه‌تنها متوقف ساختن این اپیدمی دشوار خواهد بود، بلکه این وضعیت منجر به مسمومیت روابط بین‌الملل در سال‌های آینده خواهد شد. با این حال، هر بحران یک فرصت نیز هست. باید امیدوار باشیم اپیدمی فعلی به نوع بشر کمک کند تا بفهمد خطر واقعی، ناشی از عدم اتحاد جهانی است.