مارگارت مید (Margaret Mead)یکی از سرشناس ترین مردم شناسان آمریکایی است. او در اولین سال قرن بیستم به دنیا آمد و ۷۷ سال عمر کرد. در طول عمر خود پژوهش‌های زیادی درباره خانواده و پرورش کودکان انجام داد و مدتی هم مدیر حوزه پژوهش فرهنگ‌های معاصر دانشگاه کلمبیا بود. او در سال ۱۹۶۵ به ریاست موزه تاریخ طبیعی آمریکا رسید.
زمانی که پروفسور مید در دانشگاه کلمبیا تدریس می کرد، یکی از دانشجویانش از او سوال کرد که اولین یافته های باستانی که نشان دهنده آغاز تمدن و مدنیت است، چیست؟ در آن سال ها علمای علوم اجتماعی، در کتاب های خود معمولاَ از استفاده بشر از سنگ های آتش زنه و قلاب‌های ماهیگیری و ظروف سفالی به عنوان نخستین نشانه‌های مدنیت جهان نام می بردند، چون معتقد بودند اینها ابزاری بودند که انسان را از حیوان متمایز کردند و مدنیت را پایه گذاری نمودند. اما پاسخ مید به آن دانشجو متفاوت بود. او به جای پرداختن به سخت افزار، مهمترین نقطه عطف نرم افزاری تاریخ بشریت، در مسیرگذار به مدنیت را مورد توجه قرار داد. مید به دانشجو گفت: نخستین علامت تمدن در فرهنگ عهد عتیق، استخوان ران انسانی است که در ۱۵۰۰۰ سال قبل می زیست و اخیراَ بقایای آن در استان شیانگ خوآنگ، در مرکزی لائوس شناسایی شده. ما از این استخوان متوجه شدیم که پای آن فرد شکسته شده و سپس جوش خورده است.

شاید در نگاه نخست این جواب عجیب و دور از ذهن به نظر بیاید و شنونده از خود بپرسد که چه ارتباطی بین استخوان ران التیام یافته با ظهور تمدن در یک فرهنگ باستانی وجود دارد؟ مید توضیح داد: اگر کسی پایش بشکند لااقل ۴۰ روز طول می کشد تا استخوانش ترمیم شود. در جهان وحشی و بدون تمدن، هیچ جانداری با پای شکسته آنقدر دوام نمی‌آورد تا استخوانش جوش بخورد، چون نمی توانسته به دنبال آب و غذا برود و قطعاً به دلیل ضعف و عدم تحرک خیلی زود خوراک حیوانات درنده‌ می شده. این استخوان شکسته‌ ران که جوش خورده گواهی می دهد، کسی از آن فرد مجروح و درمانده مراقبت کرده، زخم او را بسته و به جای امن منتقلش کرده، از او نگهداری و تیمار داری کرده و به او آب و غذا رسانده تا جراحتش التیام یابد و به زندگی عادی بازگردد. به نظر مید این نخستین نشانه جدا شدن جهان وحشی از دنیای متمدن در تاریخ فرهنگ نوع بشر به حساب می آید. به عبارت دیگر یاری رساندن به دیگران در دوران سختی و مراقبت کردن از کسانی که نیازمند کمک هستند، جایی است که تمدن و مدنیت از آن نقطه آغاز می شود.

حال اگر ما هم یاری رساندن و کمک را نشانه تمایز بین فرهنگ و مدنیت با بی تمدنی بدانیم، باید ببینیم عکس العمل خودمان و دنیایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم، به خصوص در دنیای پس از کرونا، نسبت به مفاهیمی مانند مراقبت، دستگیری و یاری رساندن به دیگران چیست. باید از خود سوال کنیم اگر در این روزگار کسی شغل، سلامت یا اموال خود را از دست بدهد، جامعه چه رویکردی نسبت به او در پیش خواهد گرفت و ما تا چه حد خود را نسبت به او مسئول احساس خواهیم کرد؟