ماریو بارگاس یوسا (Mario Vargas Llosa) اهل کشور پرو، از مطرحترین چهرههای ادبیات آمریکای لاتین بهشمار میرود. او اکنون ۸۴ ساله است و در پنج دهه گذشته آثاری مانند «سور بز»، «خانه سبز»، «گفتوگو در کاتدرال» و «شهر سگها» را خلق کرده. بارگاس در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او در زمان دریافت مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه «دلا سالی» فیلیپین سخنانی در تائید کتابخوانی ارائه نمود. او در این سخنرانی گفت: آموختن خواندن، مهمترین رویداد زندگی من بود و حرفه داستان نویسی من نیز زاده همین آموزش است. در جوانی احساسات و درک من از زندگی و مردم، این تصور را برایم به وجود آورد که من نباید در محدوده ارتباط با انسانهای که می شناسم و در اطرافم زندگی می کنند خلاصه شوم، بلکه زندگی های دیگری هم هست که توسط نویسندگان بزرگ خلق شده و من می توانم از طریق کتاب با آن زندگی ها آشنا شوم. به جز سرخوشی ناشی از خواندن یک کتاب خوب، دلیل مشخصی برای تاثیر یک رمان بر زندگی انسان وجود ندارد، اما ادبیات همیشه تاثیر خودش را روی خواننده میگذارد. این تاثیر شاید به شکل حس رضایت مندی از کسب تجربه هائی است که انجامش برای ما غیر ممکن است، آنهم توسط کسانی که آنها را هرگز ندیده ایم. من مطمئنم کتاب خواندن، حس بلندپروازی انسان را تحریک می کند و زندگی با مطالعه کتاب غنی تر میشود. وقتی کلمات با هم ترکیب میشوند، رنگ و بویی جادویی به خود میگیرند و دریچهای میشوند برای زندگی کردن در دنیای تجربیات جدید.
برای من مطالعه بهترین نوع سرگرمی است. ما با خواندن کتابهای خوب، در زوایای پنهان شخصیت مان، به حس هم ذات پنداری با قهرمانانی خواهیم رسید که از فرهنگ دیگری هستند. خواندن کتاب، غرایز، شور و احساسات ما را تحریک میکنند و جامعه شناسی و روانشناسی مان را غنا میبخشند. ادبیات بهترین سلاح در مقابل تعصبات است. به نظر من کتابهای خوب، بهترین دفاع در برابر عقاید تحریفشده و باورها و رسوم غلط دنیا است.
همه ما انسانیم و بوسیله مشکلات و موانع، به چالش کشیده میشویم. مشکلاتی که باید برای زنده ماندن و زندگی کردن، بر آنها غلبه کنیم. کتاب می تواند با مطرح کردن موضوعات مشترک بین انسانها با پیشینه های متنوع و متضاد، به ما راهکار نشان دهد.
وقتی کسی مطالعه میکند، نسبت به مسائل مختلف رویکردی انتقادی پیدا میکند. ادبیات آگاهی را در جهان رشد میدهد و خواندن کتاب حس امید و آرزو برای داشتن یک جامعه بهتر را در درون انسان زنده می کند، به شکلی که مردم بتوانند رویاهای خود را آزادانه دنبال کنند. به همین دلیل ادبیات دشمن طبیعی همه دیکتاتوریها است و میل درونی انسان را برای ایستادن در مقابل زورگوئی ها و تغییر دادن آنچه که باعث عقب افتاده گی است، بیدار می کند.
کتاب خوب خواندن راه ما را برای مجهز شدن در برابر اعتقادات غلط و رو به رو شدن با ناراستی ها و نادرستی ها هموار می کند. راهی که از آن طریق بتوانیم در جهت تغییر جهان بکوشیم و دنیا را با وجود کاستیها و محدودیتهای خودمان، به دنیای ایده آلی که در ذهن خلق کردهایم، نزدیک کنیم.
خواندن، زیربنای تربیت انسانهای آزاد است. نبود آزادی در ابعاد مادی، روحی و فرهنگی، زندگی افراد و کل جامعه را از هم میپاشاند. بعضی ها فکر می کنند مطالعه فقط یک نوع سرگرمی و لذت است که میشود از زندگی مردم حذف شود. به نظر من این اشتباه بزرگی است، من فکر میکنم کتابهای خوب امید به تغییر زندگی و امید به غلبه بر بی عدالتی ها و محدودیتها را ارتقا میبخشد و جوامعی به وجود میآورد که به دنیای ایده آل ما نزدیکتر است.
در نهایت مطالعه کتابهای خوب از ما آدمهای بهتری میسازد. ما باید فرزندانمان را قانع کنیم که در خواندن لذتی خارقالعاده وجود دارد. در عین حال مطالعه بهترین راه برای رشد پیدا کردن است و مطالعه راهی است برای آمادگی بیشتر در مواجهه با چالشهایی که در تمام طول عمر در کنار ما حضور خواهند داشت.
عالی بود.
کتاب خوانی یک هنر و همت است.
پنجره یی به بیکران