چندی قبل، مدیر عامل شرکت منابع آب ایران اعلام کرد: “ظاهراً دو سال است که کشور ما از یک دوره خشکسالی خارج شده و میزان بارندگی‌ها نسبت به میانگین دراز مدت ۴۶ درصد افزایش پیدا کرده. در سال آبی جاری تاکنون ۲۹۰ میلی‌متر بارندگی شده که رتبه دوم در رکورد ۵۰ ساله اخیر را به خود اختصاص داده”. در اواخر فروردین امسال نیز سخنگوی صنعت برق کشور گفت: “بارش‌های اخیر موجب شد توان نیروگاه‌های برق آبی کشور، نسبت به سال‌های گذشته، دو برابر افزایش یابد.” این گفته ها در مجموع، شهروندان را نسبت به شرایط تامین آب و برق در سال جاری، خوش بین کرد.

تا اینکه چند روز پیش آقای رئیس جمهور که به صورت آنلاین، در حال افتتاح چند سد و نیروگاه بودند اعلام کردند، “از ابتدای سال جاری تاکنون ۳ سد جدید افتتاح کرده ایم و تا پایان سال نیز ۶ سد دیگر آبگیری می شود و ۱۸ واحد نیروگاه برق، راه اندازی خواهد شد.” در ادامه ایشان اضافه کردند “با توجه به شرایط دشواری که امسال به دلیل بیماری کرونا با آن مواجه ایم، نباید بگذاریم در آب و برق با مشکل مواجه شویم. اگر خدای ناکرده بخواهد برق قطع شود، بیمارستان ها دچار مشکل می شوند. همچنین امسال بیش از سال‌های دیگر به آب احتیاج داریم، چون در دستورالعمل‌های بهداشتی تاکید شده، مردم باید روزی چندین بار دستشان را بشویند. بنابراین امسال در زمینه آب و برق شرایط پیچیده‌ای داریم.” این حرف ها در مجموع از احتمال کمبود آب و برق در سال جاری خبر می دهد و خوشبینی بوجود آمده را کم رنگ می کند.

بارندگی کشور در دو سال گذشته به اندازه کافی بوده. از نظر سوخت و انرژی هم روی دریای نفت نشسته ایم. برق هم آنقدر تولید می کنیم که قادر به صادرات آن هستیم. پس چه اتفاقی افتاده که در سال کرونائی که احتیاج به آب و برق به یک نیاز حیاتی تبدیل شده، بالاترین مقام اجرائی کشور نگران است و تلویحاً اعلام می کند که با خطر کمبود آب و برق مواجه هستیم. دلیل آشکار است، مردم کشور ما در طول ۶۰ سال گذشته، به دلیل برخوردار بودن از منابع فراوان نفت و گاز و دریافت سوبسید آشکار و پنهان، در بیشتر زمینه ها به اسراف و تبذیر عادت کرده اند.

با وجودی که ایران یک کشور صنعتی محسوب نمی شود، سه برابر میانگین جهانی، انرژی مصرف می کند. شاید باور پذیر نباشد که مصرف سرانه انرژی هر فرد ایرانی ۱۵ برابر یک ژاپنی و ۱۰ برابر یک اروپائی است. در سایر موارد هم اسراف و تبذیر به شدت رواج دارد. مثلاً کم‌مصرف‌ترین خودرو داخلی حدود ۹ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر بنزین مصرف می کند، در حالی که این رقم در اتومبیل های خارجی، حدود ۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است. یعنی حداقل ۳۰ درصد از بنزین کشور همه روزه هدر می رود. مصرف سرانه گاز برای هر ایرانی،۱۷۰۰ مترمکعب در سال است، در حالی که مصرف سرانه مردم جهان ۶۰۰ مترمکعب است. براساس آمار آژانس جهانی اطلاعات انرژی، میانگین مصرف برق خانگی در ایران ٢٩٠٠ کیلو وات ساعت است. در حالی که متوسط مصرف جهانی برق زیر ١٠٠٠ کیلو وات ساعت است. به این ترتیب، هر ایرانی‌ نسبت به متوسط مردم جهان سالی ۱۹۰۰ کیلوات ساعت برق تلف می کند. براساس آمار‌ سازمان جهانی غذا (فائو)، هر ایرانی سالانه ۱۶۸ کیلو گندم مصرف می‌کند، در حالی که سرانه جهانی مصرف گندم ۶۷ کیلوگرم است. میانگین مصرف آب شرب کشور، روزانه ۱۸۰ لیتر است، البته در شهرهای بزرگ این رقم به ۲۵۰ لیتر در روز نیز می رسد، آنهم در کشوری که در منطقه ای خشک و کم آب واقع شده، در حالی که میانگین مصرف کشورهائی مانند آلمان ۱۱۰ لیتر و انگلستان ۹۵ لیتر در روز است. یعنی حدود ۴۰ درصد از آب آشامیدنی در کشور ما اسراف می شود. مصرف آب کشاورزی نیز ۲۲ درصد بیشتر از متوسط مصرف جهانی است، به ناچار ۹۲ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود. حال اینکه متوسط مصرف آب جهانی در بخش کشاورزی حدود ۷۰ درصد است. همه ساله بخشی از تولیدات کشاورزی هم به دلیل کشت بی برنامه و مناسبات دلال بازی و نبودن شیوه های مناسب توزیع و بسته بندی، دور ریز می شود و سودی از آن عاید مصرف کننده و کشاورز نمی شود که این هم نوعی اسراف و تبذیر است. امسال محصولاتی مانند هندوانه و سیب و گوجه فرنگی و پیاز و سیر، حتی محصولات گرانبهائی مانند پسته و زعفران روی دست کشاورزان باقی ماند، یعنی بخشی از آب کشاورزی هدر رفت.

اسراف سالانه ۹ میلیارد لیتر بنزین، ۱۶۰ میلیارد کیلوات ساعت برق، ۸۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، ۲ میلیارد متر مکعب آب شرب، ۱۸ میلیارد متر مکعب آب کشاورزی، ۸ میلیون تن گندم، تنها بخش کوچکی از سرمایه ملی است که خارج از استانداردهای جهانی مصرف می شود. نتیجه این همه اسراف و تبذیر، ۹۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان و ۴۰۰ هزار میلیاد تومان یارانه آشکار است که به بودجه ضعیف کشور تحمیل می شود. یعنی سهم هر ایرانی ۱۶ میلیون تومان یارانه پنهان و آشکار است که لابد بخش بزرگی از آن حیف و میل می شود، چون شرایط اقتصادی مردم رو به نزول است.

منابع طبیعی و مالی کشور تا چه حد توان توسعه فیزیکی را دارند؟ در واقع سدها و نیروگاه های جدید، با هدف ایجاد امکان مصرف بیشتر افتتاح می شوند. این کار با توجه به فقر منابع و ضعف بودجه، تا کی می تواند ادامه پیدا کند. آیا پند دادن مردم به کاهش سرعت موتور کولر آبی و درجه کولر گازی، برای متعادل کردن مصرف کافی است؟ حل مشکل اسراف، نیاز به مدیریتی قوی و کار فرهنگی وسیع و مستمر دارد تا مردم به تدریج شیوه مصرف بهینه را بیاموزند و بکار ببرند، چون بهترین و پایدارترین راه تامین نیاز های مردم، روی آوردن به مصرف معقول است. کاری که احتیاج به مدیریت، تخصص، سرمایه و نو آوری دارد و با پند و نصیحت هم به هیچ کجا نخواهد رسید.

شهریار بدیعی