آیا شما در مصرف آب و انرژی صرفه جوئی می کنید؟ آیا مراقب محیط زیست و حیات حیوانات هستید؟ آیا زباله های خود را تفکیک می کنید تا بازیافت شوند؟ آیا از وسایل کاهنده مصرف آب استفاده می کنید؟ اگر اینگونه کارها را انجام می دهید می توان گفت، شما از زندگی اخلاقی برخوردار هستید. به گفته افلاطون، روح انسان مرتباً در جستجوی ۳ عنصر است: خرد، رضایت و پیروزی. این عناصر می توانند بنیاد محکمی برای انتخاب های عاقلانه در جهت یک زندگی خوب و اخلاقی را فراهم کند. زندگی اخلاقی به روش هائی گفته می شود که موجب پایداری و بهبود شرایط زندگی اجتماعی افراد شود. خاموش کردن چراغ ها در زمان ترک اتاق، خرید محصولات ارگانیک از بازارهای محلی، بازیافت زباله، محبت کردن به حیوانات، پاک نگاه داشتن محیط های عمومی، نمونه هائی از شیوه زندگی اخلاقی است که علاوه بر منافع شخصی، منفعت اجتماع را نیز تامین می کند.
ظاهراً به نظر می رسد انتخاب زندگی اخلاقی، یک پدیده جدید است که توسط جنبش های اجتماعی، به مردم پیشنهاد شده. در صورتی که نشانه های به جا مانده از بشر اولیه ثابت می کند، از زمانی که انسان محل ثابت سکونت و قدرت حرف زدن نداشت و هیچ قانونی جز غریزه راهنمای رفتارش نبود، از زندگی اخلاقی پیروی می کرد، زیرا تجربه به او آموخته بود که نفع هر فرد در گرو منافع اجتماع اطراف او است.
انسانها اولیه بر اساس رفتار اجتماعی، توانستند به مواد غذایی بیشتری دست یابند. مثلاً در زمان چیدن میوه از درختان بلند که خطر حمله حیوانات وجود داشت، یک نفر دیده بان می شد و دیگری میوه می چید. یا در شکار عده ای با کمک هم شکار را تعقیب می کردند و چند نفر شکار را می گرفتند. آنها متوجه شدند که بعد از رسیدن به هدف، چاره ای ندارند جز آن که نوعی از اخلاق را رعایت کنند و میوه ها و شکار را بین خود تقسیم نمایند. در واقع، اخلاق شیوه و معیار تقسیم آنچه بود، که به دست می آمد.
زندگی اخلاقی فقط مختص به انسان ها نیست، حتی حیوانات هم در زندگی خود، روش های اخلاقی را انتخاب می کنند. شیری که از خوردن نوزاد آهو اجتناب می کند و یا میمونی که شیر آب را پس از مصرف می بندد، در واقع اخلاقی رفتار می کند، چون منفعت خود را از این نوع رفتار درک می نماید. شیر با نخوردن بچه آهو، نسل آنها را از بین نمی برد و غذای آینده خود را نابود نمی کند و میمون نیز آب را برای آینده خود و دیگران حفظ می کند. البته در اکثر مواقع شیوه اخلاقی حیوانات فردی است، ولی انسانها در مسیر ده ها هزار ساله تحول و با قدرت هوش سرشار خود، یاد گرفتند که «من» شخصی را کنار بگذارند و خود را در جایگاه درک منافع دیگران قرار دهد و بر اساس آن درک، تصمیم گیری کند. این امر مستلزم آن بود که بتواند از دید دیگران به دنیا نگاه کند و به قول معروف کفش دیگران را به پا نماید. نفس”مشاهده” توانایی رفتار خود “خارج” از وجود شخصی، باعث ایجاد احساس تعهد اخلاقی در مقابل دیگران می شود. این همان چیزی است که می گویند آنچه به خود نمی پسندی به دیگران هم نپسند.
اگر شخصی بتواند از منیت دور شود و رفتار خود را از نگاه دیگران ببیند، می تواند ایگو”Ego” یا نفس خود را بشکند، آنگاه قادر خواهد بود به معنای واقعی کارهای اخلاقی انجام دهد و با عمل خویش در ایجاد سود و یا نزدیک شدن به هدف، به دیگران کمک کند. مثلاً آب را زیاد مصرف نکند تا خود و دیگران، در مضیقه کمبود آب قرار نگیرند. اگر چنین درکی بدست آید، افراد قادر خواهند شد بر اساس فهم فرهنگ ها و زندگی های مختلف، خود را به جای دیگر افراد قرار دهند و با کسانی که همرنگ و هم مذهب و هم وطن و هم قبیله او نیستند، مراوده دوستانه داشته باشند. امروزه به دلیل وجود وسایل ارتباط جمعی گسترده، شیوه زندگی اخلاقی رو به رشد است و از محبوبیت افزاینده ای برخوردار است.
امروزه بعضی از متفکران، کوشش های فردی را ناکافی می دانند و بیشترین بی عدالتی و آسیب به منافع جمعی را از جانب صنایع بزرگ و حکومت ها می دانند. آنها استدلال می کنند، در جائی که افراد باید عادات و منافع روزانه خود را به نفع کل بشریت تغییر دهند و برای کسب عدالت به سوی زندگی اخلاقی بروند، حکومت ها، سازمان های بزرگ و شرکت های چند ملیتی که نقش بزرگی در بی عدالتی دارند نیز باید چنین روشی را در پیش بگیرند. جنبش های طرفدار محیط زیست معتقدند، مسئولیت اصلی رفتار اخلاقی، باید بر روی دوش «تجارت های بزرگ» گذاشته شود، چون این گونه نهاد ها باعث افزایش مصرف و گرایش به تمایلات سرمایه داری می شوند که موجب از دست رفتن مراقبت های بهداشتی مناسب، آموزش مناسب و معقول، آب و هوای سالم و تعادل گرمایش کره زمین می شود. ظاهراً اگر بخواهیم در این دنیای پر مشکل باز هم به ادامه زندگی بشریت امیدوار باشیم علاوه بر افراد، موسسات و حکومت ها نیز باید به سوی یک زندگی اخلاقی بروند.
یک دیدگاه بنویسید