بر دیوار جنوبی کاخ آپادانا به فرمان داریوش شاه نوشته شده، خدا این کشور را از دشمن، خشک سالی و دروغ حفظ نماید. یعنی دروغ یک پدیده باستانی است و از گذشته به اندازه خشکسالی و دشمن خطرناک بوده است.
دروغ به ادعای باطل گفته می شود که کسی سعی کند عمداً و با علم به ناراست بودن، آن را به عنوان حقیقت به دیگران به قبولاند. اکثر انسان ها در بعضی مواقع از زندگی، دروغ می گویند، زیرا ریشه دروغ از ترس و اضطراب تغذیه می کند و این دو عامل بخشی از طبیعت وجودی انسان ها محسوب می شوند. بعضی ها به ندرت دروغ می گویند، اما بعضی ها زیاد دروغ می گویند، تا جائی که بیمارگونه و مزمن می شود. اینگونه افراد حتی زمانی که ضرورتی برای دروغ گفتن نیست، یا اینکه می دانند دروغ شان به سرعت آشکار خواهد شد، دیگر پروائی از دروغ گفتن ندارند.

از لحاظ علم روانشناسی، انسان ها به دلایل متنوعی دروغ می گویند. این دلایل به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول خورده دروغ ها، که بی آزار و کم خطر هستند و به آنها دروغ مصلحت آمیز می گویند. گروه دوم دروغ های سنگین و پرخطر، که معمولاً در جهت منافع مادی و عقیدتی فرد دروغگو گفته می شود و مخاطب آن عده زیادی از مردم است. سنگین ترین نوع اینگونه دروغ، به دروغ گوبلزی معروف است. ژوزف گوبلز، وزیر تبلیغات حکومت آلمان نازی معتقد بود که دروغ باید چنان عظیم باشد که هیچ‌کس باور نکند، چنین بی‌شرمانه می توان حقیقت را تحریف کرد. گوبلز معتقد بود: “هیچ ‌وقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچ‌وقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچ‌وقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچ‌وقت جایی برای تغییر عقیده باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بدی را بر گردن او بیاندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور می‌کنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.”

مهم ترین عامل دروغ گویی های کم خطر، اجتناب از تنبیه شدن است. اکثر افراد، فارغ از سن و سال و موقعیتی که دارند، به صورت خودآگاه و ناخودآگاه تلاش می کند از تنبیه و توبیخ فرار کنند. مثلاً وقتی مسئول یک اداره از کسی می پرسد که چرا دیر به سرکار آمدی، آن کارمند می گوید: (ترافیک سنگین بود) در حالی که خواب مانده بود. بعضی اوقات دروغ برای حفاظت از دیگران است. معمولاً والدین برای حفظ فرزندان از تنبیه یا دردسر، بعضی وقت ها دروغ می گویند. البته همه افراد ممکن است گاهی این کار را برای کسانی که دوستشان دارند انجام دهند، مثل برادری که گناه شکستن شیشه توسط برادر کوچکترش را بر عهده می گیرد. بعضی وقت ها خطر تنبیه و توبیخ وجود ندارد، اما افراد برای اجتناب از شرمساری دروغ می گویند. مثلاً ممکن است کسی پول کافی برای سفر آخرهفته با دوستانش را نداشته باشد، اما به آنها بگوید: ( نمی توانم به سفر بیایم چون یک سری پرونده فوری هست که باید در همین چند روز به آنها رسیدگی کنم). اکثر انسان ها شرایطی برایشان پیش می آید که از حقیقت فاصله می گیرند، چون نمی خواهند تاثیر منفی بر دیگران بگذارند. مثلاً به کسی که لباس مناسبی نپوشیده می گویند “چه لباس شیکی”. یکی دیگر از دروغ های کم خطر، دروغ هائی است که برای حفظ حریم خصوصی گفته می شود. بعضی ها اصرار زیادی بر دانستن تمام جزئیات زندگی دیگران دارند. در این حالت افراد ترجیح می دهند با گفتن چند دروغ، آنها را دست به سر کنند. مثلاً نامزدشان را دوست خانوادگی معرفی می کنند.

دروغ های بزرگ، معمولاً برای به دست آوردن پول و قدرت گفته می شود، چون قوانین رقابت را به هم می زند و فرد دروغگو را در موقعیتی قرار می دهد که استحقاق آن را ندارد و به چیزهایی می رسد که حقش نیست که رایج ترین نوع دروغ در سیاست، روابط تجاری و مذاکرات کاری است. دروغ بزرگ، در فرد دروغگو اعتماد به نفس کاذب و قدرت و موقعیت غیرواقعی ایجاد می کند. قدرتی که معمولاً به کنترل دیگران ختم می شود. قدرت طلبان برای اینکه تصویر بهتر و کامل تری از خود خلق کنند و همچنین برای پنهان کردن اشتباهات و اعمال بدی که از آنها سر زده، دروغ می گویند. معمولاً افرادی که می خواهند همیشه در موقعیت بالاتری نسبت به سایر افراد باشند، دروغگوهای بزرگتری می گویند و برای اینکه مخاطبان، توانایی تشخیص و قضاوت خود را از دست بدهند، بی امان و پشت سرهم دروغ می گویند.