توانائی حل مسائل و مواجه شدن با «چه کنم‌»ها، یکی از مهارت های اساسی‌ برای عبور از بحران‌های زندگی است. در زمان بروز مشکل، شما می توانید به جای پروراندن فکرها و تصورات بیهوده، به مسائل مفید فکر کنید و راه‌حل مشکل را به دست آورید. هر چه توانایی شما در حل مسائل و تصمیم‌گیری مناسب بیشتر باشد، به همان اندازه در زندگی موفق‌تر خواهید بود. در عوض افرادی که راه و روش روبه‌رو شدن با مشکلات را بلد نیستند، بیشتر در معرض آسیب قرار دارند. تکنیک‌هائی برای رسیدن به این توانائی وجود دارد که در اینجا با شش تا از آنها آشنا می شوید.

۱- به مشکلات از جوانب مختلف نگاه کنید.

نگاه کردن به همه جوانب یک موضوع، تکنیکی است که به شما کمک می کند تا پیچیدگی مشکلات را درک کنید و راه حل هائی که ممکن است به آن دقت نکرده باشید را پیدا نمائید. آنگاه فراتر از روش های عادی و مرسوم، تصمیمات موثرتری را اتخاذ کنید. بهتر است به دیدگاه‌های بکر و جدیدی که معمولاً دیگران از آن استفاده نمی کنند نیز فکر کنید. ممکن است این نوع تصمیم گیری در ابتدا کمی برای شما سخت باشد، ولی مطمئن باشید نتایج خوبی با خود خواهد داشت. به عنوان مثال اگر می خواهید درآمد خود را افزایش دهید، شاید بهتر باشد، به جای دنبال کار گشتن، دنبال تولیدکالائی بگردید و به عنوان تولید کننده وارد بازار شوید.

۲- مشکلات را تجسم کنید.

برای حل مشکلات از قدرت تخیل تان که یک نیروی جادویی است، استفاده کنید. معمولاً نخستین بارهائی که می خواهید برای حل مشکل از تخیل استفاده کنید، ناخودآگاه شما که با این روش آشنا نیست و از آن واهمه دارد، مانع شما می شود. اما وقتی تصویر ذهنی شما به اندازه کافی تکرار شد، حتی اگر راه حل ذهنی تان نامحتمل به نظر آید، اراده شما قبول می کند که چار‌ه ای جز پذیرش و تجلی آن تصمیم ندارد. فراموش نکنید در طول تاریخ، تمام راه حل های جدید ابتدا از درون ذهن افراد بیرون آمده اند. مثلاً برای ایلان ماسک امن تر بود که به جای فرستادن مسافر به فضا، در یک شرکت هواپیمائی سرمایه گذاری کند.

۳- ایده‌پردازی کنید.

وقتی صورت مسئله برایتان به خوبی تعریف شد، شروع به ایده‌پردازی حول آن مسئله برای یافتن راه‌حل کنید. شما باید بدانید در این مرحله هیچ محدودیتی وجود ندارد و می‌توانید از انواع روش‌های خلاقانه استفاده و راه‌حل‌های متنوع تولید کنید. در ابتدا بهتر است هیچ قضاوت و پیش داوری نسبت به راه‌حل‌ها نداشته باشید. بعد از تولید راه‌حل‌ها، آن‌ها را از جنبه‌ها مختلف، آزمایش و بررسی کنید و بر روی آنها‌یی که اجرایی‌تر هستند و امکان موفقیت بیشتر دارند، تمرکز ‌نمائید. ادیسون پس از فکر کردن و آزمایش بر روی صدها ماده گوناگون، سرانجام توانست با خالی کردن هوای داخل حباب لامپ و استفاده از نخ کربونیزه، لامپی بسازد که تا چهل ساعت کار می کرد.

۴- از راه حل ها، ترکیبات جدید بسازید.

افکار، ایده‌ها، تصاویر و اندیشه‌هایتان را مرتباً با هم ترکیب کنید و راه حل های نسبتاً جدید بسازید. مثلاً اگر دو راحل در ذهنتان وجود دارد که به هر دو آنها علاقه دارید، آنها را با هم ترکیب کنید و یک ایده جدید بوجود آورید. ترکیب کردن راه حل ها همواره خلاقیت ایجاد می کند و راه حل مناسب تری تحویل می دهد. داروین به عنوان یک زیست شناس وقتی بر روی تئوری تکامل فکر می کرد، متوجه شد که قوانین ریاضی در این تئوری نقش به سزائی دارند، در نتیجه از ترکیب زیست شناسی و ریاضیات، تئوری تکامل را پایه گذاری کرد.

۵- برقراری ارتباط بین موضوعات نامشابه

ما همیشه در چارچوب یک “مدل ذهنی” از پیش تعریف شده فکر می کنیم، به همین دلیل تفکرات ما در یک کادر از قبل تعیین شده محدود باقی می ماند. سعی کنید در ذهنتان بین موضوعات نا‌‌مشابه ارتباط ایجاد کنید. وقتی دو ایده نامشابه را با یکدیگر مرتبط می کنید، به نظر می رسد که کار بی منطقی را انجام داده اید، در صورتی که با شکستن قوانین منطقی و استفاده از استعاره ها، شما قسمت خلاق و هنری مغزتان را تحریک کرده اید و می توانید امیدوار باشید تا یک راه حل خلاقانه به ذهن شما متبادر شود. اسحاق نیوتن با مشاهده سیب هائی که از درخت می افتند، قانون جاذبه کره زمین را کشف کرد.

۶- به راه حل های متضاد فکر کنید.

بیشتر انسان ها بصورت خطی فکر می کنند و همیشه یک مسیر مستقیم برای یافتن راه حل ها را در نظر می گیرند و معمولاً به دنبال راه هائی می روند که قبلاً امتحان خود را داده است. این گونه افراد به سختی حاضرند مسیری متفاوت را امتحان کنند. درحالی که دنیا به سرعت در حال تغییر است و در بسیاری از مواقع راه حل های امتحان شده قدیمی، دیگر چاره ساز نیستند و اشباع شده اند. آنچه که ممکن است بتواند پاسخ مناسب باشد، راه حل های متضاد است. قبل از بازی های المپیک ۱۹۶۸ مکزیک، در رشته دو و میدانی تنها یک راه برای پرش از مانع وجود داشت، روشی که ورزشکاران از روبرو می پریدند. تا اینکه دیک فوزبری تصمیم گرفت به جای اینکه با سینه از مانع رد شود، از طرف پشت به سمت مانع بپرد. او مدال طلای المپیک آن سال را دریافت کرد.