روزانه در حدود ۲۴۰ هزار نفر به جمعیت دنیا اضافه می شود. جمعیتی که نیاز به آب، غذا، پوشاک، مسکن و رفاه دارند. برای تغذیه هر نفر در سال، به طور متوسط باید چهار هزار متر مربع زمین جدید به زیر کشت برود. این در حالی است که همه ساله هفتاد هزار کیلومتر از زمین های کشاورزی موجود در جهان از بین می رود و با کاسته شدن از سطح زیر کشت و افزایش جمعیت، روز به روز سبد غذائی مردم جهان کوچک تر می شود. از طرفی قطع بی‌رویه درختان جنگلی برای تامین چوب و افزایش فضای زیست، سالانه ۱۷ میلیون هکتار از جنگل‌های جهان نابود می شود. این اتفاق نیز باعث افزایش کربن و بالا رفتن گرمایش جهان می گردد.

 رشد جمعیت جهان تا اول قرن ۱۸ میلادی بسیار کند و یکنواخت و چیزی در حدود ۷۰۰ میلیون نفر بود. در قرن ۱۹ میلادی این رشد سرعت گرفت و به حدود یک میلیارد نفر رسید. در آغاز قرن ۲۰ میلادی جمعیت جهان تا یک میلیارد و ششصد میلیون نفر افزایش یافت. ظرف صد سال بعد و تا ابتدای سال ۲۰۰۰، جمعیت جهان چهار برابر شد. هنوز بیست سال از آغاز قرن جدید نمی گذرد که جمعیت از مرز ۷/۵ میلیارد نفر گذشته و پیش بینی می شود در سال ۲۰۵۰ مرز ۱۰ میلیارد نفر را پشت سر بگذارد. تحقیقات بین المللی نشان می دهد، هر چقدر جمعیت در یک منطقه از دنیا افزوده شود، به همان میزان تخریب محیط زیستی نیز در آن منطقه افزایش پیدا می‌کند، چون محل تامین مایحتاج جمعیت هر منطقه در نهایت، طبیعت است و فراهم کردن نیازهای تعداد زیادی از مردم، حتماٌ به محیط زیست آسیب های فراوانی می زند. افزایش روز افزون جمعیت، بی‌شک جهان را به زودی در مقابل بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ قرار خواهد داد.

چهار منبع طبیعی و مورد نیاز برای زنده ماندن بشر، آب، خاک، هوا و جانداران هستند. در قرن حاضر رشد سریع جمعیت، باعث ‌کاهش سرانه غذا، کمبود آب و آلودگی هوا و محیط زیست و گسترش فقر، گرسنگی، بیکاری و کاهش رشد اقتصادی شده است. اگر بخواهیم تاثیرات افزایش جمعیت را بر زندگی انسان و محیط زیست برشماریم، مسائل متنوعی مانند فرسایش خاک، نابودی جنگل‌ها و مراتع، افت کیفیت و حجم آب در دسترس و آلودگی های زیست محیطی، از آثار جانبی آن است. یکی دیگر از آثار رشد جمعیت، استفاده‌ بی‌رویه از منابع طبیعی مانند گاز طبیعی، نفت و ذغال‌ سنگ است که منجر به افزایش بی‌سابقه‌ گازهای گلخانه‌ای و تغییرات زیست‌محیطی گسترده ای‌ مانند گرم شدن زمین، ذوب شدن یخچال‌های طبیعی شده و امکان وقوع بلایای طبیعی و خشکسالی شده است. این عوامل در کاهش دسترسی مردم به مواد غذائی، تأثیر بسزایی دارد. به‌علت نابودی جنگل‌ها و آلودگی‌های شیمیایی محیط زیست، روزانه ۱۴۰ و سالیانه ۵۰۰۰۰ گونه مختلف گیاهی و حیوانی برای همیشه از صفحه روزگار محو می‌شوند. بر اثر رشد جمعیت و افزایش مصرف سوخت‌های فسیلی، سالی ۶ میلیارد تن کربن و ۴/۲۲ میلیارد تن گازکاربنیک وارد جو زمین می‌شود. آب شدن یخچال‌های قطبی، بالا آمدن سطح دریاها و اقیانوس‌ها، بروز خشک‌سالی، تغییر فصل‌ها و افزایش طوفان‌ها و گردباهای مخرب از نتایج این اتفاق است.

از زمانی که خطرات رشد جمعیت آشکار شد، بیشتر کشورهای توسعه‌یافته رشد جمعیت خود را مهار کردند و حتی وارد رشد منفی شدند. ولی کشورهای در حال توسعه که اکثریت جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، کار چندانی برای کنترل و جلوگیری از رشد شتابان جمعیت نکرده‌اند. البته افزایش روز افزون جمعیت، فقط کشورهای عقب ‌مانده و یا در حال توسعه را تحت تاثیر قرار نمی دهد، بلکه کشورهای پیشرفته نیز می توانند شامل این فاجعه شوند، چندانکه نتایج مهاجرت های بی رویه و گرمایش جهانی و آلودگی آب ها، از هم اکنون آثار مخرب خود را برای کشورهای پیشرفته به نمایش گذاشته است. چون مشکلات جهانی قابل تفکیک نیستند، بهتر است کشورهای پیشرفته کمک و هزینه بیشتری را برای کنترل جمعیت انجام دهند تا از پیامدهای ناگوار آن پیش‌گیری شود.

حضور کسانی که مناطق روستایی را ترک می‌کنند و در ناحیه‌های فقیر نشین شهرهای بزرگ، اقامت می کنند، توانایی دولت برای تامین اشتغال، تغذیه، بهداشت و آموزش را شدیداً تحت فشار قرار می‌دهند. فشار جمعیت به فرسایش محیط زیست و فقر می‌انجامد و آثار ناخوشایندی بر بهزیستی انسان‌ها، به جای می‌گذارد. این شرایط تلاش‌های کشورهای جهان سوم را برای دستیابی به توسعه پایدار بی نتیجه می گذارد. در این میان زنان و کودکان در برابر مخاطرات بهداشتی ناشی از محیط زیست آسیب‌پذیر‌ترند و معمولاً از مشکلات زیست محیطی صدمات بیشتری را متحمل می‌شوند. تعدادی از کشورها، اعم از توسعه‌یافته و در حال توسعه هم در حال رسیدن به محدودیت ذخایر پایدار آب هستند. درحال که دسترسی به آب آشامیدنی سالم برای جلوگیری از شیوع امراض واگیر، بر ادامه زندگی کودکان اثر مستقیم دارد.

معضل آلودگی محیط زیست، مسئله ساده ای نیست، به همین علت نباید به راحتی از کنار آن گذشت. آلودگی محیط زیست، موجب بروز بیماری‌هایی مختلف جسمی و روانی می‌شود. استفاده گسترده از سوخت های فسیلی در مناطق پرجمعیت شهری و سوخت‌های حاصل از چوب در مناطق روستایی، مصرف بیش از حد گازهای سمی در صنایع، دودکش کارخانه ها و منازل و سوزاندن زباله‌ها، از مشکلات عمده مناطق پرجمعیت و شهرهاست. این مشکل موجب تخریب لایه اوزون و افزایش اشعه ماورابنفش بر روی زمین شده است که خود آلودگی‌های محیط زیست را افزایش داده و اثرات مخربی را برای انسان ایجاد می کند.

 هر کشوری با توجه به وضعیت اقتصادی، میزان دانش و آگاهی خود، باید با معضل افزایش جمعیت برخورد کند و راه‌کارهایی را در نظر بگیرد. دولتمردان هم باید به این نکته توجه کنند که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، هم اکنون با کمبود و نبود منابع طبیعی مواجه هستیم و رشد بی رویه جمعیت این شرایط را روز به روز سخت تر می کند.