یکی از طولانی ترین مطالعات علمی جهان، از ۸۲ سال قبل در دانشگاه هاروارد شروع شد و با ترکیبی از شانس و مقاومتِ چند نسل از پژوهشگران، این مطالعه هنوز ادامه دارد. هدف این تحقیق بررسی شرایطی است که به مردم کمک کند تا زندگی طولانی تر و شادتری داشته باشند. در این مطالعه زندگی ۷۲۴ مرد زیر نظر گرفته شد. هر دو سال یکبار با این مردان تماس گرفته شد و در مورد کار، محل زندگی و سلامت و میزان رضایت آنها از زندگی تحقیق می شد، تا محققان بدانند هرکدام از این افراد، از نظر جسمی و روحی در چه شرایطی هستند. اکنون از شرکت کنندگان اولیه این تحقیق فقط ۱۵ نفر زنده هستندکه تمام آنها بالای ۹۵ سال سن دارند.
این مطالعه در سال ۱۹۳۸ آغاز شد و بر دو گروه مختلف از نوجوان متمرکز بود که به تدریج انتخاب شدند. گروه اول متشکل از دانش آموزان دبیرستان هاروارد بودند که از بهترین و باهوش ترین شاگردان کلاس خود محسوب می شدند و از طبقه تحصیل کرده و ثروتمند بودند، از جمله جان اف کندی رئیس جمهور بعدی آمریکا. سپس برای داشتن عامل مقایسه، گروه دوم را از طیف مقابل این گروه یعنی پسرانی از فقیرترین محله های شهر بوستون انتخاب کردند. همه انتخاب ها از بین مردان سفیدپوست بود، چون در ۸۲ سال قبل، به دلیل نژاد پرستی و محدود بودن حقوق زنان در آمریکا، کار تحقیقاتی با دختران و سایر نژاد ها غیر ممکن به نظر می رسید.
دکتر رابرت والدینگر «Robert Waldinger» که استاد بالینی روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد است، هم اکنون چهارمین مدیر این پروژه طولانی است. او می گوید ما می خواستیم بدانیم چه چیزی انسان ها را سالم و شاد نگاه میدارد و اگر قرار باشد برای آینده فرزندانمان به بهترین نحو سرمایه گذاری کنیم، در چه محل هایی باید انرژی خود را صرف نمائیم؟ در ابتدای کار، از گروه اول این جوانان نظر سنجی شد که مهمترین اهداف شما در زندگی برای شاد بودن چیست؟ بیش از ۸۰ درصد گفتند، هدف اصلی آنها برای شاد بودن در زندگی، پولدار شدن است. ۵۰ درصد ازهمین جوانان، شهرت را یکی از اهداف اصلی خود برای خوشحالی عنوان کردند.
یکی از کسانی که در سال های اولیه، پرسش نامه این تحقیق را تکمیل کرد نوشت: «من برای خوشحال بودن می خواهم شغلی محترمانه و پردرآمد داشته باشم، خانه رویایی خود را بسازم و به اطراف دنیا سفر کنم». همین فرد در پرسش نامه دوران پیری خود نوشت: «باورهای دوران جوانیم بر بخش بزرگی از زندگیم تأثیر گذاشت. در محل کار بیشتر به خودم فشار آوردم تا مهمتر شوم و بیشتر پول به دست بیاورم. اما در حالی که مرتباً به دنبال چیزهایی می رفتم که معتقد بودم خوشحالم می کند، در واقع خوشحال نبودم. مدام مضطرب و تحریک پذیر بودم، کم می خوابیدم و استرس داشتم. در نهایت دچار افسردگی شدم، نمی دانم کجای راه را اشتباه رفتم؟»
دکتر والدینگر می گوید: پس از مطالعه دهها هزار صفحه گزارش و صدها تحقیق میدانی، یک نتیجه قاطع به دست آمد، تنها روابط خوب ما با دیگران است که ما را شادتر و سالمتر نگاه میدارد. به نظر می رسد یک زندگی شکوفا، تابعی از پیوندهای نزدیک با خانواده، دوستان و جامعه است و هیچ ربطی به ثروت، شهرت یا موقعیت اجتماعی ندارد. ما از این مطالعات سه درس بزرگ در مورد زندگی شاد کشف کردیم.
۱- ارتباطات اجتماعی بسیار پر اهمیت است.
افرادی که در ارتباط اجتماعی بیشتری با دوستان، خانواده و جامعه بودند، نسبت به افرادی که ارتباطات کمتری داشتند، شادتر و از نظر جسمی سالمتر بودند و عمری طولانی تر کردند. در مقابل، افرادی که در این تحقیق منزویتر بودند، در سلامتی و عملکرد مغز خود زودتر کاهش را تجربه کردند، کمتر شاد بودند و زندگی کوتاهتری داشتند.
۲- کیفیت (نه کمیت) روابط مهم است.
این موضوع به تعداد دوستانی که داریم یا تعهدی که در یک رابطه از خود نشان می دهیم مربوط نمی شود، بلکه این کیفیت روابط است که مهم است. روابط خوب، گرم و نزدیک میتواند ما را از برخی از تیرهای غم و بیماری که بطرفمان پرتاب می شود، محافظت کند. برای مثال، ازدواجهای پر تعارض و بدون محبت برای سلامتی بسیار مضر هستند. مردان و زنان پا به سن گذاشته که با خوشحالی و ارتباط مناسب در کنار شریک خود زندگی می کردند، گزارش داده اند که در روزهایی که درد جسمی بیشتری داشتند، خلق و خوی آنها همچنان شاد بود. ولی کسانی که از روابط خود ناراضی بودند، گزارش کردند که دردهای جسمی آنها وقتی درد های عاطفی داشتند، به مراتب بیشتر می شد.
۳- روابط خوب از مغز نیز محافظت می کند
دکتر والدینگر می گوید ما از این مطالعه دریافتیم که ارتباط بین روابط سالم و شاد، با سلامتی فقط فیزیکی نیست. داشتن یک رابطه ایمن در دوران زندگی می تواند شما را در برابر از دست دادن حافظه در پیری محافظت کند. شرکت کنندگانی که احساس می کردند در مواقع ضروری می توانستند به شرکای خود تکیه کنند، متوجه شدند که خاطرات گذشته آنها واضح تر و طولانی تر باقی مانده است. برعکس، آنهایی که در رابطهای قرار داشتند که احساس میکردند نمیتوانند روی شریک زندگی خود حساب کنند، زود هنگام دچار کاهش حافظه شدند.
پیش نهاد می کنیم سخنرانی دکتر رابرت والدینگر را که ۸ سال قبل در انجمن TED انجام شده و متن آن در ماهنامه شماره ۹۶ مربوط به سال ۱۳۹۵ منتشر شده، از طریق لینک زیر مطالعه فرمائید.
ماهنامه شماره ۹۶ / فروردین ۱۳۹۵
یک دیدگاه بنویسید