زمانی که یک پروژه می خواهد آغاز شود، به نسبت ابعاد پروژه، پای ده ها مدیریت جنبی به میان می آید. مواردی مانند مدیریت طراحی، مدیریت مالی، مدیریت انسانی، مدیریت تدارکات، مدیریت کنترل کیفیت، مدیریت ایمنی، مدیریت ارتباطات و . . . اگر این مدیریت های متنوع را مانند دانه های تسبیح به یک نخ کشیده نشوند، کنترل آنها بسیار سخت خواهد بود و خطر گم شدن هر یک از دانه ها در هرلحظه وجود دارد. آیا «مدیریت پروژه» را می توان نخ این تسبیح دانست؟ پاسخ منفی است چون مدیریت پروژه حتی اگر منگوله تسبیح باشد، بازهم احتیاج به نخ کنترل کننده دارد.
پس چه چیزی عامل کنترل کننده و مرتب کردن عوامل یک پروژه است و مانند نخ تسبیح عمل می کند؟ آن هم نخ که باید محکم و انعطاف پذیر باشد. واحد «مهندسی مشاور» نخ تسبیح یک پروژه است که کنترل توامان کارفرما و پیمانکاران را در دست دارد تا پروژه بدون عیب و نقص و با هزینه متعادل و در زمان مناسب و با در نظر گرفتن کلیه پروتکل ها، به نتیجه برسد. در یک پروژه کوچک مثلاً ساختن یک ویلا، شاید کارفرما بتواند وظیفه نظارت را بر عهده بگیرد و یا این وظیفه را بر دوش پیمانکار بگذارد. ولی یک پروژه بزرگ نمی تواند بدون داشتن مهندس مشاور قوی و کارآزموده که مانند یک داور برای هر خطا سوت اخطار می زند،کار را با نتیجه قابل قبولی به پایان برساند.
پس از گذشت ۸۰ روز از حادثه ساختمان متروپل در آبادان که منجر به مرگ و ناپدید شدن حدود ۸۰ نفر شد، رئیس کمیسیون عمرانی مجلس اعلام کرد که مالک متروپل، شهرداری آبادان و سازمان نظام مهندسی مقصران این حادثه شناخته شدند. معمولاً اگر حوادث بزرگی در یک پروژه اتفاق بیفتد، این فقط واحد مهندسی مشاور است که مقصر اصلی شناخته می شود، چون تمام مسئولیت ها بر عهده مشاور است. پس چرا شرکت مهندسی مشاور متروپل حتی به عنوان یکی از مقصرین هم شناخته نشد؟
چون شرکت مهندسی مشاور متروپل، از چند سال قبل پروژه را ترک کرده بود. این شرکت ۴ سال قبل اعلام نمود که نقشههای تهیه شده برای پروژه، به طورکلی تغییر کرده و نقشه جدیدی با ۳ طبقه اضافه بنا و سطح اشغال بیشتر و با حذف بیش از ۲۵ ستون از ۱۰۰ ستون اصلی، در حال اجرا است. در نقشه جدید، بدون تغییر محاسبات، چند درز انقطاع حذف شد و سیستم سقف به وافل تغییر نمود و دهنهها تا بیش از ۱۶ متر بزرگتر شد.
با ذکر این دلایل شرکت مهندسین مشاور، در سال ۹۶ اعلام انصراف کرد و در سال ۹۷ خاتمه همکاری خود را به اطلاع شهرداری و کارفرما رساند. پس چه شد که کار با این همه اخطار و خطا ادامه پیدا کرد و در نهایت منجر به حادثه شد؟ ظاهراً به دلیل اینکه کارفرما و از آن بدتر نهادهای نظارتی مانند شهرداری و نظام مهندسی، دلایل مهندس مشاور را خیلی جدی نگرفتند و کار را بدون شرکت مشاور قوی و سختگیر ادامه دادند.
متاسفانه در نیمه شب ۶ مرداد امسال، بار دیگر فاجعه ای، این بار در شمال تهران رخ داد. در اثر بارش شدید و ناگهانی باران، در دره امامزاده داوود، حجم زیادی از آب و گل و لای به سوی پایین دست روانه شد و باعث بروز سیل و کشته ومفقود شدن بیش از ۲۰ نفر گردید. بر اساس بررسیهای اولیه، عامل اصلی خسارات سیل امامزاده داوود، ساخت و ساز غیر مجاز در حریم رودخانه تشخیص داده شد.
در سال ۱۳۹۵ طرح جامع گسترش امامزاده داوود، تدوین و تأیید شده بود. بر طبق این طرح، قرار شد مساحت ۱۶ هزار متری این مکان تا ۳۰ هزار متر افزایش پیدا کند. ظاهراً قراردادی هم بین مهندس مشاور و مجری منعقد شده بود. ولی در عمل، عملیات گسترش بدون حضور مهندس مشاور و بدون رعایت پروتکل های ساخت و ساز در مسیر رودخانه انجام شد. برای عبور آب در مسیر، کانالی تعبیه شد که هم ورودی کوچکی داشت و هم گنجایش آن کم بود. از طرفی در نزدیکی ورودی کانال محلی برای پارک اتومبیل در نظر گرفته شد که در اولین دقایق جاری شدن سیل، یکی از اتومبیل ها ورودی کانال را مسدود کرد و آنچه که نباید، اتفاق افتاد. آیا اگر یک موسسه مهندسی مشاور قوی و کارآزموده بر این پروژه نظارت داشت اجازه می داد که چنین خطاهای فاحش در ساخت و ساز اتفاق بیفتد؟
در حیطه آب کشور نیز پروژه هایی که یا مهندس مشاور قوی نداشتند یا کارفرما، خود وظیفه مشاوره را برعهده گرفته، بسیار زیاد است که نمونه آن را در سدگتوند و پروژه میان گذر دریاچه ارومیه می توان دید. در رابطه با سدگتوند رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به مشکلات کمآبی در استان خوزستان، «اشتباه مهندسی» در ساخت سد گتوند را عامل شوری آب در این استان دانست. آقای پیمان بدیعی، رئیس مؤسسه آب و دبیر شورای هماهنگی آب دانشگاه تهران، نیز در بهمن سال ۱۳۹۶ اعلام کرد: در گزارش این دانشگاه دو اشتباه، یعنی تعیین محور سد در محل نامناسب توسط مشاور اولیه و تصمیم به آبگیری سد بدون تکمیل تمهیدات علاج بخش، دیده می شود.
در مورد جاده میان گذر دریاچه ارومیه که در سال ۱۳۵۹ عملیات ساخت آن شروع شد، نه مهندس مشاوری انتخاب شد و نه یک مجری مشخص برای آن در نظر گرفته شد. بلکه کار به صورت ضربتی و توسط عوامل و امکانات وزارت راه و بدون ارزیابی دقیق زیستمحیطی و بر اساس خاکریزی که دریاچه را به دو نیم تقسیم می کرد، آغاز شد. تازه در سال ۱۳۶۸ و بعد از مشکلات فراوانی که پیش آمد، برای انجام دادن این پروژه، شرکت آزاد راه تبریز- ارومیه تأسیس شد. در نهایت این میان گذر که قرار بود حداکثر ظرف دو سال به بهره برداری برسد! ساخت آن بیش از ۴۰ سال طول کشید و هنوز هم کلیه عملیات اجرای آن تمام نشده. در حالی که دریاچه ارومیه که در زیر پای این میان گذر قرار دارد، حالا تقریباً خشک شده است.
معمولاً هدف از حذف مهندس مشاور خبره، کاستن از هزینه ها و بالا بردن سرعت عمل و رسیدن به اهدافی است که یک مشاور قوی، به دلیل بار علمی و مسئولیت شغلی، هرگز به آنها رضایت نمی دهد. به قطعیت می توان گفت اگر چنین پروژه هایی به فاجعه ختم نشود، حتماً با هزینه بیشتر و کارآیی کمتر و در مدتی طولانی تر تمام خواهد شد. بقول مولانا هرکه گریزد ز خراجات شام/ بارکش غول بیابان شود
شهریار بدیعی
یک دیدگاه بنویسید