سال های زیادی است که ترافیک به معضل اکثر شهرهای بزرگ تبدیل شده و حرکت درون شهری را بسیار کند و طاقت فرسا کرده. اخیراً مشکل”جای پارک“ نیز به معضل ترافیک افزوده شده. اتومبیل هایی که قرار است بعد از رسیدن به مقصد، در محل مناسبی پارک کنند و از چرخه ترافیک خارج شوند، به دلیل پیدا نکردن ”جای پارک“ مجبورند مدتی در خیابان ها سرگردان شوند، در نتیجه گره ترافیک را کورتر می کنند. مشکلی که به نظر می رسد در سال های آینده بسیار جدی تر خواهد شد و می تواند خیابان های مرکز شهر را به کلی قفل کند و ارزش اقتصادی خیابان های مرکزی را از بین ببرد.
اگر بخواهیم علت بوجود آمدن کمبود جای پارک را بررسی کنیم، به عوامل متنوعی بر می خوریم. مسائلی مانند پیش بینی نشدن تعداد متناسب پارکینگ عمومی در معماری شهری، کسری پارکینگ ساختمان ها، به دلیل تغییر کاربری و تبدیل زیربنای پارکینگ به آپارتمان و مغازه و افزایش سرسام آور تعداد اتومبیل های جدید، بدون اینکه اتومبیل های فرسوده از چرخه ترافیک خارج شوند. فقط در سال گذشته یک میلیون اتومبیل به سطح شهرها اضافه شده، در حالی که فقط ۱۰ هزار اتومبیل فرسوده، اسقاط و از رده خارج گردیده است.
آیا پیش بینی شرایطی بحرانی برای کسب و کارهای مرکز شهر قابل تصور نیست؟ اگر کسی کمی ریاضی و هندسه بداند، به خوبی متوجه می شود که گنجایش سطح شهرها برای پارک اتومبیل، رو به اتمام است. متاسفانه قیمت بنزین که ۲۰ برابر ارزان تر از قیمت جهانی آن است، عامل مهمی برای استفاده بی رویه مردم از اتومبیل شخصی است. از طرفی طمعکاری سازندگان ساختمان که می خواهند حداکثر زمین خود را تبدیل به زیر بنای گرانبهای تجاری و مسکونی کنند و مسامحه مسئولان شهرسازی که این خواسته ناموجه را تبدیل به وسیله کسب درآمد برای شهرداری ها کرده اند، ما را به سمت یک بحران جدید سوق می دهد. آیا این معضل که در پیش رو است راه حلی هم دارد؟ پاسخ این است: بله، اما حل این مشکل ” گاو نر می خواهد و مرد کهن“
در سال ۱۳۹۱ قیمت گوشت گوساله کیلویی ۱۴ هزار تومان بود. حالا پس از گذشت یک دهه این رقم به ۱۷۰ هزار تومان رسیده، یعنی ۱۲ برابر شده. قیمت پنیر ۴۰۰ گرمی نیز در همان سال ۱۷۵۰ تومان بود، اکنون قیمت آن به ۳۲ هزار تومان رسیده، یعنی ۱۸ برابر شده. اگر به سایرکالاهای اساسی مانند پوشاک، خدمات پزشکی و مسکن نیز نگاه کنیم، به صورت میانگین تورمی در حدود ۱۴ برابر دیده می شود و حتی اگر بخواهیم تاثیرکالاهای که هنوز یارانه به آنها تعلق می گیرد، مانند بنزین و دارو و نان را در نرخ تورم محاسبه کنیم، دیده می شود که در ۱۰ سال اخیر، قیمت ها بطور متوسط حداقل۱۰ برابر افزایش داشته، یعنی به صورت متوسط در هر سال قیمت ها دو برابر شده.
نقدینگی از جمله متغیرهای مهم اقتصادی است که بر نرخ تورم تاثیر مستقیم دارد. در سال ۱۳۹۱ نقدینگی کشور بالغ بر ۵۶۰/۰۰۰ میلیارد تومان بود. این رقم در تیر ماه سال ۱۴۰۱ به رقم ۴/۵۰۰/۰۰۰ میلیارد تومان رسید. در واقع در دهه گذشته، رشد نقدینگی حدود ۹ برابر شده. حالا اگر دوباره نگاهی به نرخ تورم و عدد افزایش نقدینگی بیندازیم، متوجه رابطه تنگاتنگ این دو باهم خواهیم شد. آیا در شرایط فعلی، جلوگیری از رشد سریع تورم امکان دارد؟ پاسخ این است: بله، اما کنترل رشد تورم ” گاو نر می خواهد و مرد کهن“
در سال ۱۳۵۵یعنی ۵۰ سال قبل، سرانه آب کشور ۶/۵۰۰ متر مکعب بود. این رقم تا به امروز به ۱۲۰۰ مترمکعب کاهش پیدا کرده. برای این کاهش چشمگیر می توان از چندین عامل نام برد. اولین دلیل افزایش جمعیت است. در سال ۱۳۵۰ جمعیت کشور حدود ۳۰ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به ۸۶ میلیون نفر یعنی ۵/۲ برابر افزایش پیدا کرده. عامل بعدی کمبود نزولات آسمانی است. میانگین بارش کشور در نیم قرن اخیر، به تدریج از ۳۰۰ میلیمتر در سال ۱۳۵۰ به ۲۰۰ میلیمتر در سال جاری رسیده، یعنی یک سوم از میزان آن کاسته شده. سومین عامل، افزایش تبخیر به دلیل افزایش گرمای جهانی است. براساس تحقیقات سازمان هواشناسی، درجه حرارت کشور ظرف ۳۰ سال گذشته به صورت میانگین ۲ درجه افزایش داشته و تبخیر آب های سطحی اکنون به بیش از ۷۰ درصد رسیده، در صورتی که این رقم در ۵۰ سال پیش حدود ۴۰ درصد بود. یکی از عوامل مهم افزایش تبخیر، احداث تعداد زیادی سد است که سطح تماس آب را با هوا افزایش می دهد و تبخیر را بالا می برد. در سال ۱۳۵۰ کشور فقط۱۴ سد داشت، اکنون این تعداد به بیش از ۲۰۰ سد بزرگ رسیده.
مصرف بی رویه و بد مصرف کردن آب، یکی دیگر از دلایل افت موجودی آب است. آب کشاورزی حدود ۹۲ درصد از آب جاری کشور را مصرف می کند. با وجود همه پیشرفت هایی که در وسایل و روش های آبیاری نوین اتفاق افتاده، راندمان آب کشاورزی کشور در حال حاضر فقط ۴۵ درصد است. یعنی از هر۱۰۰ لیتر آب کشاورزی، ۵۵ درصد آن هدر می رود. صنعت نیز حجم بزرگی از آب را می بلعد. در تمامی دورانی که کشور به سمت صنعتی شدن می رفت، هرگز مسئله بازیافت و باز چرخانی آب مورد توجه جدی واقع نشد و این شرایط همچنان ادامه دارد. آب خانگی هم داستانی دارد پر از آب چشم، مردم کشور ما قرن ها بود که با کم آبی کنار آمده بودند و عادت به صرفه جویی در مصرف آب داشتند. چندانکه در سال ۱۳۵۰ مصرف سرانه در هر روز فقط ۸۰ لیتر آب شرب بود. اکنون این میزان به رقم ۲۲۰ لیتر رسیده، البته در شهرهای بزرگ حتی تا ۲۷۰ لیتر هم مصرف می شود.
با همه این مشکلات و سهل انگاری ها که در مود آب وجود دارد، خشکسالی هم چند سالی است شرایط را سخت تر کرده و کار را بحرانی نموده. آیا بحران آب راه حلی هم دارد؟ پاسخ این است: بله، بحران آب را می توان کنترل کرد، اما ” گاو نر می خواهد و مرد کهن“. در این ضرب المثل منظور از گاو نر، نیازی است که به تلاش سنگین و بدون وقفه همه داریم و مرد کهن اشاره ای است به مدیرانی که باید کار آزموده و با تجربه باشند.
شهریار بدیعی
یک دیدگاه بنویسید