تعریف علمی” آستانه تحمل“ حداکثر فشاری است که یک فرآیند میتواند تحمل کند و اگر از آن فراتر برود، ممکن است آسیبهای جبران ناپذیری بوجود آید. مثلاً اگر ”آستانه تحمل“ فشار بر روی یک قطعه شیشه ۱۰ پاسکال باشد، اگر کمی بیشتر فشار به آن شیشه وارد شود، خواهد شکست. درکشور ما هم اکنون بسیاری از مسائل به آستانه تحمل خود نزدیک شده است.
سالانه یک میلیون خودرو در ایران روانه بازار می شود. در سال گذشته تنها ۸۰۰۰ خودروی اسقاط، از سطح خیابان های کشور خارج شده، در حالی که تعداد خودروهای فرسوده کشور هشت میلیون دستگاه است. یعنی اگر بخواهیم با همین آهنگ خودرو های فرسوده موجود را اسقاط کنیم، ۱۰۰۰ سال طول خواهد کشید. به همین دلیل در شهرهای بزرگ علاوه بر ترافیک سنگین، معضل نبودن جای پارک نیز به معضلات قبلی اضافه شده و در بعضی از ساعات روز و در بعضی از مناطق شهر، راننده یک اتومبیل ممکن است ساعت ها در کنار خیابان و در پارکینگ های عمومی، به دنبال جای پارک بگردد و در نهایت موفق نشود. در نتیجه مجبور شود یا به صورت دوبله و سوبله پارک کند و یا اینکه بدون انجام دادن کارهایش به خانه باز گردد. به راستی”آستانه تحمل“ معابر ما تا چه حد است؟
آلودگی هوای شهرها هم یکی دیگر از پی آمدهای افزایش تعداد اتومبیل های فرسوده و غیر استاندارد است. تهران در سال گذشته، فقط از ۲ روز هوای پاک و۶۱ روز هوای ناسالم برخوردار بود. این آمار در سال قبل از آن، بالغ بر ۱۵ روز هوای پاک و ۵۸ روز هوای ناسالم بوده است، یعنی مرتباً بر آلودگی هوای شهر ها افزوده می شود. در سال ۱۳۹۹ تعداد استان هایی که هوای آلوده را تجربه کردند بالغ بر ۹ استان بود که در سال بعد این رقم به ۱۵ استان افزایش یافت. عجیب اینکه به جز کلان شهرها، اکنون نام شهرهای نسبتاً کوچکی مانند اراک، قم آبیک، بجنورد و قزوین نیز به لیست شهرهای آلوده وارد شده است. به راستی” آستانه تحمل“ هوای شهرها و ریه شهروندان تا چه حد است؟
در طول سال ۱۴۰۰ مصرف بنزین کل کشور روزانه به حدود ۸۷ میلیون لیتر رسید که ۱۶ درصد بیشتر از سال ۱۳۹۹ بود. می دانیم که در پایان سال جاری یک میلیون خودروی جدید به مصرف کنندگان بنزین افزوده خواهد شد و در خوشبینانه ترین حالت ۱۰/۰۰۰ خودرو فرسوده از رده خارج خواهد گردید. در نتیجه آمار خودرو به ۳۲ میلیون دستگاه خواهد رسید که حداقل ۸ میلیون آن فرسوده هستند. حالا با خود تصور کنید، در سال آینده روزانه چند میلیون لیتر بنزین نیاز خواهیم داشت و سوال اینجا است که ” آستانه تحمل“ پالایشگاه ها وسیستم سوخت رسانی به پمپ بنزین ها، تا چه حد می توانند مقاومت کنند.
هم اکنون مصرف کننده بابت هر لیتر بنزین، به صورت متوسط ۲۰۰۰ تومان پرداخت می کند، در صورتی که قیمت تمام شده بنزین، حدود لیتری ۱ دلار یا ۲۵/۰۰۰ تومان است. در واقع برای هر لیتر بنزین حداقل ۲۳ هزار تومان از بودجه دولت خرج سوبسید می شود. یعنی برای ۱۰۰ میلیون لیتر مصرف روزانه، سالانه بالغ بر۸۴۰ هزار میلیارد تومان سوبسید پرداخت می شود. به راستی ” آستانه تحمل“ بودجه کشور برای پرداخت سوبسید بنزین تا چه حد است؟
طبق گزارش بانک مرکزی، نقدینگی کشور در پایان سال ۱۴۰۰، با رشدی معادل ۴۰ درصد به رقم ۴۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسید، در نتیجه ۴۲ درصد بر شاخص گرانی و تورم افزوده شد. نتیجه این میزان از تورم، جابجا شدن خط فقر بود. یک دهه قبل در آمد کمتر از یک میلیون تومان در ماه، زیر خط فقر محسوب می شد و خانواده ای که کمتر از این مبلغ درآمد داشتند، فقیر محسوب می شد. این رقم در سال گذشته به ۱۱ میلیون تومان رسید و آمار کسانی که در زیر خط فقر هستند، از ۸ درصد کل جمعیت کشور، به ۳۵ درصد افزایش یافت. اکنون هزینه مسکن تا حدی بالا رفته که ۷۰ درصد از کل درآمد خانواده ها صرف اجاره مسکن می شود و خرید مسکن به خصوص در شهرهای بزرگ برای دهکهای اول تا هفتم غیرممکن شده است. آیا شدت فقر به ” آستانه تحمل“ خود نزدیک می شود؟
در محیط زیست نیز مشکلاتی وجود دارد که در” آستانه تحمل“ قرار دارد. مشکلاتی مانند خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها، هجوم ریزگردها، جنگل تراشی و جنگل زدایی، آلودگی هوا، برداشت بی رویه آب های زیر زمینی، فرونشست زمین و کمبود آب، از جمله مسائلی هستندکه به ” آستانه تحمل“ خود نزدیک شده اند. در این میان بحران آب از همه به ما نزدیکتر و خطرناکتر است. دلایل اصلی آن نیز خشکسالی، افزایش جمعیت، مصرف بی رویه آب و سوءمدیریت است. این عوامل همگی دست به دست هم دادند و بحران آب را بوجود آوردند.
اکنون مدتی است که کشور دچار خشکسالی است و میانگین بارندگی از ۲۴۰ میلیمتر، به ۱۶۰ میلیمتر کاهش پیدا کرده. از طرفی جمعیت کشور نیز ظرف ۴ دهه دو برابر شده. بر همین اساس سرانه آب در دسترس کشور از ۱۳ هزار مترمعکب برای هر نفر به هزار و ۳۰۰ مترمکعب کاهش پیدا کرده. در عوض مصرف سرانه به شدت افزایش داشته و از ۱۰۰ لیتر در روز به ۲۵۰ لیتر رسیده. این در حالی است که مصرف سرانه جهانی۷۰ لیتر و مصرف سرانه کشورهای پر آب اروپایی فقط ۱۳۰ لیتر در روز است.
اما سوءمدیریت آب در سال های اخیر ابعاد بسیار متنوعی داشت، از سدسازی بی رویه در کشوری که سالی ۳۰۰ روز آفتابی دارد و سالیانه ۳ میلیارد مترمکعب آب در پشت سدها تبخیر می شود، تا مصرف آب کشاورزی که بیش از ۹۰ درصد آب کشور را می بلعد و راندمانش در بهترین حالت ۵۰ درصد و تبخیرش معادل سه برابر متوسط جهانی است. یکی دیگر از مدیریت های غلط نادیده گرفتن حفر ۹۰۰ هزار چاه مجاز و غیر مجاز است که باعث شده ۷۰ درصد از منابع آب زیر زمینی تخلیه شود. البته اگر بخواهیم تمام آثار سوء مدیریت آب را بر شماریم این مثنوی نیاز به”هفتاد من“ کاغذ دارد.
بد نیست بار دیگر نگاهی بیندازیم به تعریف علمی” آستانه تحمل“ که عبارت است از حداکثر فشاری که یک فرآیند میتواند تحمل کند و فراتر از آن موجب آسیبهای جبران ناپذیری خواهد شد.
شهریار بدیعی
یک دیدگاه بنویسید