کشور سوئد از بالاترین استانداردهای زندگی در جهان برخوردار است همچنین بالاترین میزان دریافت مالیات در جهان را به خود اختصاص داده. ۹۰ درصد بودجه سوئد از طریق مالیات تامین می شود. متوسط درآمد سالیانه شهروندان سوئد در سال ۲۰۲۰ حدود ۵۲ هزار دلار بود. آنها ۵۷ درصد از این درآمد را به عنوان مالیات به دولت پرداخت کردند. سوئدیها در مورد اخذ مالیات آنقدر جدی هستند که به طنز میگویند: ” اگر ملکه را به قتل برسانید، به عنوان بیمار روانی شناخته شده و بعد از مدتی آزاد میشوید. اما اگر مشخص شود حتی یک کرون از مالیات خود را پرداخت نکرده اید، مرغان آسمان باید به حال تان گریه کنند“
از ۵ هزار سال قبل تا زمان پیدایش نفت در ایران، کل مخارج حکومت ها از طریق مالیات و عوارض تامین می شد که به آن باج و خراج می گفتند. این روند تا ۱۲۰ سال قبل که اولین چاه نفت فوران کرد، ادامه داشت. در ۲۰ سال نخست چیز زیادی عاید بودجه کشور نشد و درآمد اندک نفت صرف مخارج غیر ضروری دربار و خرج مسافرت های شاهان قاجار شد. از آغاز حکومت پهلوی، به تدریج درآمد نفت به بودجه کشور راه پیدا کرد، ولی مقدار آن بسیار اندک بود. چندانکه تا سال ۱۳۳۲ فقط۱۰ درصد بودجه توسط درآمد نفت تغذیه می شد. در سال ۱۳۵۲ یک شوک بزرگ در بازار نفت اتفاق افتاد و قیمت جهانی آن به بیش از چهار برابر افزایش یافت. تولید نفت ایران نیز درآن سال به ۵ میلیون بشکه در روز رسیده بود. در نتیجه درآمد نفت به رقم ۱۹ میلیارد دلار افزایش یافت. در آن سال بودجه کل کشور در حدود۱۰ میلیارد دلار بود.
این ثروت باد آورده، در وهله اول باعث شد که بودجه نویسی از معنی و مفهوم واقعی خود خارج شود و دولت وقت مانند تازه بدوران رسیده ها، شروع به ایجاد مخارجی نمود که در بودجه پیش بینی نشده بود. در مرحله بعد اهمیت اخذ مالیات بدست فراموشی سپرده شد، تا جایی که در مدت کوتاهی سهم بودجه از درآمدهای مالیاتی، به زیر ۳۰ درصد سقوط کرد. این شرایط هرچند با افت و خیزهایی همراه بود، ولی تا نیم قرن بعد ادامه پیدا کرد. در پایان جنگ ایران و عراق، تعدادی از نهادها و ارگان ها و مناطق آزاد کشور، طبق تصویب مجلس از پرداخت مالیات معاف شدند و اینگونه بود که ۴۰ درصد اقتصاد کشور دیگر مالیات پرداخت نکرد. بعلاوه برآوردها نشان میدهد همه ساله لااقل۲۰ درصد از اقتصاد کشور از پرداخت مالیات فرار می کنند، بدون اینکه هیچ مرغی برحالشان گریه کند.
سال های درازی است که به پشتوانه درآمد نفت، هزینه بزرگی تحت عنوان یارانه پنهان که همان سوبسید است و یارانه آشکار که همان پرداخت نقدی است، به مخارج کشور اضافه شده. معاون وزیر اقتصاد در این باره می گوید: رقم یارانه پنهان در اقتصاد ایران حدود۵۰ میلیارد دلار است که سهم هر ایرانی از این یارانه ها، روزانه ۴۵ هزار تومان می باشد. این در حالی است که سالانه حدود ۴۲ هزار میلیارد تومان نیز بابت یارانه نقدی هزینه می شود.
بالاخره در سال های اخیر به دلیل عواملی مانند تحریم ها، کاهش قیمت نفت جهانی، کاهش تولید به دلیل فرسودگی تجهیزات استخراج و مصرف بی رویه سوخت در داخل کشور، درآمد صادرات نفت به شدت کاهش پیدا کرد. طبق گفته رئیس سابق بانک مرکزی، ظرف سال های ۹۸ و ۹۹ درآمد ناشی از صادرات نفت، جمعاً کمتر از ۲۰ میلیارد دلار بود، در حالی که درآمد نفت در سال های قبل بیشتر از ۴۰ میلیارد دلار بوده است. یعنی درآمد نفت در اثر تحریم ها، تا چهار برابر کاهش پیدا نموده. البته در گذشته سال هایی وجود دارد که درآمد نفت از ۱۰۰ میلیارد دلار نیز فراتر رفت.
با کاهش درآمد نفت، مسئولان برای جبران کسری بودجه در سال ۱۴۰۱، دست به اقدامات متنوعی زدند. اولین اقدام حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی بود. با این کار بخش بزرگی از سوبسید و یارانه پنهان در سال آینده حذف خواهد شد. بعلاوه بودجه نویس یکبار دیگر یاد اهمیت اخذ مالیات افتاد، تا جایی که قرار است در سال آینده نسبت به سال جاری ۶۲ درصد مالیات بیشتر دریافت کنند. این در شرایطی است که اقتصاد کشور نزدیک ۵ دهه است که به دریافت سوبسید و عدم پرداخت مالیات متناسب عادت کرده و کشیدن فرش از زیر پای مردم آنهم با این سرعت و شدت، ممکن است عواقب اقتصادی و اجتماعی سختی داشته باشد.
مشکل آب هم در کشور ما سرنوشت مشابه ای با نفت دارد. قرن ها بود که سرزمین خشک ایران تمام نیازهای آبی خود را تنها از برف و باران بدست می آورد. البته در آن زمان جمعیت کم بود، مردم در مصرف آب صرفه جویی می کردند و با عنواع تکنیک ها از تلف شدن آب جلوگیری می نمودند. هزاران بند خاکی در کشور وجود داشت که آب مازاد فصل بهار را در زیر درختان سایه افکن و خنک محافظت می کرد، تا در فصل کم آبی از آنها استفاده شود.
با حفر اولین چاه نفت، پای وسایل حفاری و پمپ های قوی آب هم به کشور باز شد و حمله به آب های زیر زمینی آغاز گردید. از آن زمان تاکنون نزدیک به ۹۰۰ هزار چاه مجاز و غیر مجاز حفر شده و ذخایر آب زیر زمینی را نابود کرده. پس از سرازیر شدن پول نفت به کشور، تاکنون بیش از ۶۰۰ سد بزرگ ساخته شده. سدهایی که همه ساله حدود ۳۰ درصد از آب جاری کشور، در مخزن آنها تبخیر می شود. با افزایش کاذب آب بوسیله حفر چاه ها و ساخت سدها آب بی ارزش شد، در نتیجه راندمان آب کشاورزی در حدود ۳۵ درصد باقی ماند و مصرف سرانه آب در مناطق شهری به بیش از ۲۵۰ لیتر در روز رسید، یعنی دو برابر میانگین جهانی.
دردهای اجتماعی و اقتصادی مانند درد دندان است، آرام آرام افزایش پیدا می کند و اگر به آن رسیدگی نشود، دیر یا زود به مرحله غیرقابل تحمل خواهد رسید. متاسفانه این بار درد مشکلات اقتصادی و کم آبی تقریباً به صورت هم زمان به مرحله حاد رسیده است. یک درس مدیریتی می گوید: کسانی که بحرانی را بوجود آورده اند، خودشان نمی توانند همان بحران را مدیریت کنند، چون طرز فکر بحران آفرین شان همچنان ادامه دارد. مدیریت چنین شرایطی کار آسانی نیست و احتیاج به کار تخصصی و پیگیری فراوان دارد و اگر مدیریت نشود، فقر سنگینی در انتظار عده زیادی از مردم خواهد بود. آنقدر که مرغان هوا برایشان گریه کنند.
شهریار بدیعی
یک دیدگاه بنویسید