جف شانون، مربی مشاغل و نویسنده کتاب (سخت کارکردن کافی نیست)، عقیده دارد که بر خلاف همه ضربالمثلها و نصیحتها، هرچند سخت کار کردن در ابتدای زندگی حرفهای میتواند به شما کمک کند تا در شغل تان جا بیفتید، ولی این همه ماجرا نیست. کاردانی و سختکوشی زیاد می تواند فقط انتظار ایجاد کند ولی به تنهایی نمی تواند در بالا رفتن از پلههای ترقی به شما کمک کند. شما زمانی این نکته را درک می کنید که ببینید همکاران شما با تواناییهای یکسان (یا حتی کمتر) پیشرفت سریعی میکنند، اما شما مشغول درجا زدن هستید. معمولاً آنهایی که ارتقاء مییابند، افرادی هستند که با سیاست کاری خودشان را به جاهای بالا میرسانند، در حالیکه شما آن قدر سخت مشغول کار بودهاید که متوجه نشدهاید باید با دیگران تعامل داشته باشید.
کرول فرولینگر، رئیس یک شرکت مشاوره برای کاریابی، میگوید: افرادی که واقعاً سخت کار میکنند و نتایجی عالی ارائه میدهند، امیدوارند که مدیران بالاتر متوجه این امر بشوند و جلو بیایند و به پاس قدردانی تاجی بر سرشان بگذارند، ولی معمولاً چنین اتفاقی نمیافتد. هرچند این غیرمنصفانه است که سیستم ها به صورت اتوماتیک برای افراد سختکوش ارزش قائل نیستند، ولی این حقیقتی است که کارکنان باید با آن دست و پنجه نرم کنند. اگر مدیران شما تشخیص ندهند که شما دارید سخت کار میکنید، این سختکوشی اهمیتی پیدا نمی کند. در دنیای حرفهای امروز، برای اینکه تلاش شما به ترفیع و پیشرفت ختم شود، باید کاری کنید که مدیر شما متوجه این سخت کوشی بشود. اینکه بیش از دیگران پشت میز کارتان باشید کافی نیست، باید دستاوردهای قوی داشته باشید و دیگران هم از آن باخبر شوند.
یکی از خصوصیات افرادی که فقط خوب کار میکنند و پیشرفت نمی کنند، این است که اصلاً توی چشم نیستند. بنابراین وقتی زمان ترفیع می رسد، هیچکس به یاد آنها نمیافتد و فراموش میشوند. این رفتار ریشه در آموزههای کودکی ما داردکه معمولاً از دوران دبستان شروع میشود. جایی که به دانشآموزان یاد میدهند افراد سختکوش و ساکتی باشند و معلمها نیز به چنین رفتارهایی پاداش میدهند. ما هم در بزرگسالی انتظار داریم رئیس هایمان مانند معلم ها چنین رفتاری را با ما بکنند. این برای ما دلسردکننده می شود، وقتی که وارد دنیای حرفهای می شویم و پی می بریم که این آموخته ها اغلب اشتباه است.
اینکه سرتان پایین باشد و مثل آسیاب کار کنید به این معنا نیست که حتما مدیر شما متوجه شما میشود و به تمجیدتان میپردازد. در حقیقت سختکوشی از یک حدی به بعد نادیده گرفته میشود، چون به نظر مدیران همه در سطح شما و یا نزدیک به سطح شما کار میکنند، مگر اینکه با دادن گزارش و انجام کارهای جدید و موثر، بتوانید توجه آنها را به خود جلب کنید. در واقع برای بالا رفتن از پلههای ترقی، لازم است علاوه بر سختکوشی کمی هم جامعه شناس و سیاستمدار باشید و راهی برای جلب توجه دیگران به تلاش هایتان را پیدا کنید.
اگر می خواهید در محیط کار خود دیده شوید، باید همکارانتان شما را دوست داشته باشند، چه افراد هم سطح خودتان، یا افراد بالادستی و افراد پاییندستی. زمانی که عملکرد افراد مورد ارزیابی قرار می گیرد بدیهی است، آنهایی که دوستداشتنی تر هستند، رتبه بهتری میگیرند. شما و همکارتان ممکن است دقیقا مهارتها و اخلاق کاری یکسانی داشته باشید اما اگر آنها زمان بیشتری را برای دوستی با همکاران و تحت تاثیر قراردادن دیگران سپری کرده باشند، در کارشان بهتر دیده میشوند. در هرصورت رئیسها هم انسان هستند و این بسیار غریزی است که طرفدار کسانی باشند که دوستشان دارند.
فرولینگر پیشنهاد میکند که مرتباً به صورت موجز و مختصر، به رئیس خود گزارش بدهید و مطمئن شوید که تمامی دستاوردهای مهم در این گزارش قید شده باشد. این گزارش میتواند یک ایمیل سریع با چند نکته کلیدی باشد. نکاتی مانند، شرح موفقیتهای کاری شما و لیست همکارانی که به شما یاری رسانده اند و دلایلی که چرا این کارها برای موسسه سودمند بوده و مثلاً چطور جلوی خرج های بیهوده را گرفته. فراموش نکنید، هیچکس نمی خواهد گزارش روزانه یا لحظه به لحظه بخواند. پس تعداد دفعاتی که گزارش میدهید و انتخاب کلمات متن بسیار مهم هستند. استفاده از عبارتی مانند (تیم ما) باعث میشود که افتخارات را به اشتراک بگذارید و فروتنی خود را نشان دهید. باید باور کنید که اگر خودتان به فکر جایگاه حرفهای خود نباشید، هیچ کس دیگر هم به فکر شما نخواهد بود.
یک دیدگاه بنویسید