چندی پیش مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی کشور، در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: ”این سازمان ۴۰ سال است، از گسترش پدیده فرونشست زمین خبر دارد و از حدود ۲۰ سال پیش به مقامات کشور هشدارهای لازم را داده، اما مسئولان این هشدارها را نادیده گرفتند. “به راستی چرا مسئولان نسبت به هشدارهای یک نهاد کارشناسی رسمی، آن هم در مورد خطری که تهدید بزرگی برای تاسیسات و زیرساخت های اقتصادی کشور است، بی توجه ماندند و در ۲۰ سال گذشته هیچ اقدام موثری برای جلوگیری از این فاجعه زیست محیطی، انجام ندادند؟
شاید از دیدگاه جامعه شناسی، بررسی این موضوع مفید باشد که بدانیم چرا در کشور ما، یک مشکل قابل پیشگیری معمولاً تبدیل به یک معضل بزرگ و غیر قابل حل می شود و چرا مسئولان به اخطار کارشناسان، به موقع توجه نمی کنند؟ پیدا کردن پاسخ این چراها، نیاز به چندین موسسه مطالعاتی و چند ده جلد کتاب تحقیقاتی دارد. اگر بخواهیم به عنوان نمونه، چند مورد از دلایل بی توجهی را به مشکل فرونشست زمین کالبد شکافی کنیم، شاید مهم ترین دلیل این باشد که مدیران کشور آنقدر درگیر سیاسی کاری و مشکلات روزمره هستند که فرصت نمی کنند، یک درک علمی و دقیق از استدلال کارشناسان بدست آورند و برای حل مشکل، برنامه ریزی زیر بنایی انجام دهند. در همین مورد، احتمالاً تعدادی از مدیران حرف کارشناسان را هرگز نشنیده اند، چون با آنها در تماس نیستند. اگر هم اخطاری شنیده اند، آن را یک نوع برخورد سیاسی پنداشتند و با خود گفتند:” قرن ها است مردم از آب چاه ها استفاده می کنند و هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده. پس حتماً کارشناسان موضوع را بزرگ نمایی می کنند. “
این توجیح هرچند ظاهری محکمه پسند دارد، ولی چند نکته اساسی در آن نادیده گرفته شده. اول اینکه جمعیت کشور ظرف ۳ دهه گذشته از ۵۰ میلیون به ۸۵ میلیون نفر افزایش پیدا کرده و به همین نسبت نیاز به آب نیز بیشتر شده. چندانکه سرانه آب تجدیدپذیر، در همین مدت از ۴/۰۰۰ مترمکعب برای هر نفر به حدود ۱/۳۰۰ متر مکعب تقلیل پیدا کرد. دولت و مردم نیز برای جبران نیاز روز افزون به آب، در همین مدت تعداد چاه ها را از ۲۸۰ هزار حلقه به ۸۳۰ هزار حلقه رساندند و میزان برداشت را تا ۳ برابر افزایش دادند. مدیرانی که در برابر چنین حجم از برداشت سکوت کردند، به احتمال زیاد فکر می کردند منابع آب زیرزمینی لایزال است و هرگز تمام نخواهد شد و نمی دانستند به دلیل وجود لایه های خاک رس و سنگ و کوچک بودن منافذ خاک، سرعت نفوذ آب در زمین بسیار کند است و آب هایی که استحصال می کنند، صدها سال قبل در دل زمین ذخیره شده.
البته در این میان بعضی از مدیران ابعاد این فاجعه را مطرح کردند، چندانکه که شش سال پیش یکی از مدیران مرتبط با محیط زیست اعلام کرد: ”با این مدیریت آب، بزودی ۵۰ میلیون ایرانی ناچار به مهاجرت خواهند شد“. راستی چرا این حرف بسیار سرنوشت ساز، مورد توجه مردم و سایر مدیران قرار نگرفت و به دست فراموشی سپرده شد؟ شاید دلایلش این بود که قبل تر، بالاترین مقام اجرای کشور یعنی رئیس جمهور، به کشاورزان گفته بود: ” چه کسی گفته بیلان سفره های آبی کشور منفی است؟ هرکس بخواهد می تواند هر حجم آبی که لازم داشته باشد از چاه های زیر زمینی پمپاژ کند. مناطق ممنوعه یعنی چی؟ این دکان وزارت نیرو است، هر کس هر جا توانست، چاه حفر کند“ جالب اینکه، وزیر نیرو منصوب خود ایشان بود. البته حالا دیگر همه می دانند که این اظهار نظر غیر کارشناسانه و خطرناک، فاقد هرگونه بار فنی و علمی بود و فقط به دلیل اهداف سیاسی مطرح شد.
مورد دیگر، عدم هماهنگی ارگان های ذی ربط، در مسئله برداشت از آب های زیر زمینی است. به عنوان نمونه وزارت نیرو در طول سال های گذشته چند بار تصمیم گرفت جلو برداشت از چاه های غیر مجاز را که تعداد آنها به ۴۰۰ هزار حلقه رسیده، بگیرد. این کار نیاز به تصویب قوانین و سرعت عمل قضات و نیروهای انتظامی داشت. البته خیلی طبیعی است که هیچ ارگانی دلش نمی خواهد بر سر آب که یک حق طبیعی است، با مردم درگیر شود و معیشت آنها را به خطر اندازد. طبق اطلاع رسانی مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب کشور: طی سالهای اخیر حدود هشت هزار چاه غیرمجاز در مناطق مختلف کشور مسدود شده. یعنی اگر بخواهیم با همین آهنگ پیش برویم، حدوداً صد سال طول می کشد تا چاه های غیر مجاز تعطیل شود!
مورد دیگر این است که راه حل های زیربنایی و پایدار، چون نیاز به تخصص و سرمایه دارد، همیشه رها و راهکارهای ضربتی و نمایشی انتخاب می شوند. راندمان آب کشاورزی کشور ما سال های درازی است که حدود ۳۰ درصد است. اگر این راندمان به ۶۰ درصد ارتقا پیدا کند، که تازه ۱۰ درصد کمتر از متوسط جهانی خواهد بود، دیگر نیاز به برداشت هیچگونه آب زیر زمینی، اعم از مجاز و غیر مجاز نیست و مشکل کمبود آب و فرونشست زمین تا سال های طولانی برطرف خواهد شد.
مورد دیگر این است که مشکلات آب زیر زمینی، مانند بسیاری از مشکلات کشور، در یک چرخه معیوب گیر افتاده و اگر مدیران بخواهند به هرجای آن دست بزنند یک مشکل بزرگ از جایی دیگر، سر بر خواهد آورد. همین مشکل راندمان آب کشاورزی، تا زمانی که قیمت آب واقعی نشود قابل حل نیست، چون با قیمت فعلی آب کشاورزی، انگیزه لازم برای استفاده از وسایل کاهنده مصرف آب ایجاد نخواهد شد. حالا تصور کنید کدام مدیر از خودگذشته، پس از این همه سال حاضر است زنگوله قیمت واقعی آب را به گردن گربه بیندازد. چون نمی شود قیمت آب را واقعی کرد، نمی شود راندمان آب کشاورزی را بهبود داد، در نتیجه نمی شود جلوی برداشت بی رویه آب از منابع زیر زمینی را گرفت، پس فرونشست زمین اجتناب ناپذیر خواهد بود. این شرح مختصری بود از دلایل عدم توجه مدیران به اخطارکارشناسان، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
شهریار بدیعی
یک دیدگاه بنویسید