تا نیمه قرن ۱۹ میلادی، اکثریت ساکنان کره زمین در محیط های روستایی زندگی می کردند و معمولاً بیسواد بودند. به همین دلیل از میزان بهره هوشی یا آی کیو محدودی برخوردار بودند. از ابتدای قرن بیستم با هجوم گسترده مردم به شهرها، سواد آموزی سرعت گرفت و دایره روابط انسانی بسیار وسیع و پیچیده شد. انسان ها مجبور شدند به جای شغلهای باستانی، مانند کشاورزی سنتی و دامداری، به مشاغل جدید صنعتی و خدماتی روی بیاورند. ضرورت تحصیل و یادگیری شغل های جدید و تعامل با عوامل زندگی مدرن، مردم را مجبور کرد که برای یادگیری علوم و فنون و همسو شدن با این تحولات، هر چه بیشتر از مغزشان استفاده کنند. از طرفی بهبود تغذیه و بالا رفتن استاندارد های زندگی و کاهش عوامل بیماری زا، باعث صعود میانگین بهره هوشی شد. تا جایی که بشریت طی ۱۲۰ سال گذشته شاهد رشد مداوم آی کیو انسان ها بوده و در این مدت، آی کیو نسل بشر به صورت متوسط تا ۳۰ امتیاز افزایش پیدا کرده است.
چنین رشد بزرگ و سریعی باعث شد، عده ای به این نتیجه برسندکه مغز می تواند مانند عضلات بدن، با تمرین و پرورش به صورت بی حد و مرز رشد کند و روند افزایش آن پایانی ندارد. از این رو مربیان اجتماعی، هرگاه کسی با مسائل چالش برانگیزی روبرو می شد، به او پیشنهاد می کردند با مشکلات دست و پنجه نرم کند و توانایی مغزشان را برای مبارزه با چالش ها، رشد دهد. اما گزارشات و تحقیقات جدید، از توقف رشد آی کیو در کشورهایی نظیر فنلاند، دانمارک، نروژ، آلمان و انگلیس خبر می دهد. پیتر راینر متخصص عصب شناسی در مجله Nature می نویسد: “به نظر می رسد مغز ما در حال حاضر به حداکثر ظرفیت بهینه خود رسیده و ممکن است تلاش برای به دست آوردن بهره هوشی بیشتر، در مقابل محدودیت های عصب شناسی، رنگ ببازد.”
به نظر می رسد اکنون، بشریت به حد نهایی رشد آی کیو دست پیدا کرده. تحقیقات جدید هم نشان می دهد که سرعت یادگیری انسان و استفاده از قابلیت های مغز محدود است و مغز از نظر توانایی یادگیری و یادآوری و درک مفاهیم انتزاعی، دارای محدودیت های ساختاری است و نمی تواند بیشتر از حد معینی تمرکز و دقت داشته باشد. البته دلیلی برای نا امیدی وجود ندارد، چون انسان می تواند فضای هوشی خود را با استفاده از امکان کمکی، افزایش دهد و به مغز خود فرصت بدهد که به محدودیت های طبیعی فائق بیاید و قابلیت های بیشتری پیدا کند.
یکی از موثر ترین ابزار کمکی برای گسترش بهره هوشی، استفاده از هوش مصنوعی است. در گذشته هرگز انسان نمی توانست پاسخ سوالات خود را در یک چشم به هم زدن، از یک منبع ذخیره اطلاعاتی بزرگ بدست آورد. اکنون ما وارد دوره ای شده ایم که می توانیم فضای شناختی و تحلیلی خود را با استفاده از فناوری اینترنت و موتورهای جستجو، گسترش دهیم. کامپیوترها و تلفن های هوشمند، اکنون بخش بزرگی از مسئولیت مغز انسان را به عهده گرفته اند. امکاناتی که ظرف مدت کوتاهی، بیش از ۶۵ درصد مردم جهان به آن دسترسی پیدا کرده اند و با راه اندازی اینترنت های ماهواره ای، این میزان به زودی به بیش از ۹۰ درصد خواهد رسید. از طرفی نیمی از جمعیت بزرگسال سراسر جهان، صاحب تلفن های هوشمند هستند. تلفن هایی که کارکردهای بسیار متنوعی از جمله ذخیره سازی اطلاعات و ارسال و دریافت پیام را بر عهده دارند. تفویض هرچه بیشتر وظایف جستجو و ذخیره سازی اطلاعات به دستگاه های الکترونیک، به ما این امکان را می دهد تا انرژی بیشتری را صرف پیگیری فعالیت های چالش برانگیز و تفکر تحلیلی و گسترش فضای ذهنی خود کنیم.
انسان موجودی اجتماعی است که به سمت همکاری و همفکری با دیگران گرایش دارد. یکی دیگر از امکانات کمکی که برای بالا بردن راندمان ذهن موثر است، کمک گرفتن از ذهن دیگران است. این کار می تواند توان ذهنی محدود ما را گسترش دهد. وقتی ما به تنهایی تحقیق می کنیم، از امکان مباحثه، نقد و چالش محروم می شویم و عادت می کنیم مرتباً از عقاید و اطلاعات قبلی خود پشتیبانی کنیم و اگر اشتباهی در نظریات ما وجود دارد از آن آگاه نشویم. وقتی با کسانی که علاقه مشترک برای یافتن راه حل داریم، بحث و تبادل نظر کنیم، در نهایت بهترین و عملی ترین ایده پیروز خواهد شد. در بسیاری از مواقع بحث های شدید آنهم با ذهن های باز، راه حل های خارق العاده ای را پیش پای ما می گذرد.
یک دیدگاه بنویسید