دروغ

هیچ انسانی فطرتاً دروغگو نیست و در بدو تولد با مفهوم دروغ آشنایی ندارد. در ابتدا اگر کودک بخواهد حقیقت را در ذهن خود دگرگون کند تا بتواند دروغ بگوید، برایش کار مشکلی است. کم کم از محیط اطراف یعنی خانواده، دوستان، مدرسه و اجتماع می آموزد که برای محافظت از خود در برابر مجازات و بدست آوردن چیزهایی که دوست دارد و نمی تواند با روش های صادقانه بدست آورد، می تواند دروغ بگوید. دروغ از نظر مقبولیت اجتماعی، به دو گروه تقسیم می شود. ۱- دروغ سفید: به دروغ های بی ضرر و کم اهمیتی گفته می شود که برای اغراق و خوب نمایی یا حفظ احساسات دیگران بیان می شود. مثل دروغ هایی که در باره وزن، سن یا تخصص گفته می شود. یا دروغی که برای حفظ اسرار دیگران بیان می شود که به آن دروغ مصلحت آمیز می گویند. به هر حال دروغ‌ سفید نیز در نهایت دروغ محسوب می شود و بعضی اوقات می توانند عواقب ناخوشایندی داشته باشد.

۲- دروغ سیاه: دروغ هایی است که ریشه در خودخواهی و منفعت طلبی دارد و باعث زیان و آزار دیگران می شود. کلاهبرداران و کلاش‌ها عمدتاً از دروغ سیاه برای پیشبرد کارها و دستیابی به اهداف خود استفاده می‌کنند. کسانی که دروغ سیاه می گویند معمولاً از وارد کردن آسیب و خسارت به دیگران پروا ندارند. دروغ سیاه بدترین و غیرقابل قبول‌ترین دروغ در اکثر جوامع و فرهنگ‌هاست.

به‌عنوان یک قاعده کلی هر نوع دروغ گفتن نشانه عدم اعتماد به ‌نفس و ناتوانی در مواجهه با مشکلات است و تحت تاثیر کمبودهای تربیتی و روانی در شخص نهادینه می شود. همیشه در پشت هر دروغ، انگیزه و دلایلی وجود دارد که باعث می شود در ابتدا برای دروغگو خیلی مهم و غیر اخلاقی جلوه نکند. ولی به مرور انگیزه های پر خطر و پر هزینه به دروغ اضافه می شود، تا جایی که ممکن است در بعضی از افراد گفتن حقیقت مشکل شود. این افراد از گفتن دروغ های خیلی بزرگ پروا نمی کنند و حتی به این نتیجه می رسند که دروغ هر قدر بزرگتر باشد، پر سودتر و باور آن برای مردم راحت‌تر است. فرد دروغگو سعی می کند توانایی تشخیص و قضاوت مخاطب خود را مختل کند و قوانین رقابت را برهم بزند و خود را در موقعیت برتری نسبت به سایر افراد قرار دهد، تا از موقعیتی برخوردار شود که لایق آن نیست. اگر مخاطبین این افراد خودشان هم به درجاتی دروغگو یا ساده لوح باشند، آنها را باور می کنند، ولی زور افراد دروغگو معمولاً به افراد راستگو و هوشیار نمی رسد.

تحقیقات جامعه شناسی نشان می دهد، اکثر دروغ ها دلیل و انگیزه های مشترکی دارند که به ترتیب رواج و اهمیت از این قرار هستند.

۱- جلوگیری از مجازات: بیشترین انگیزه دروغگویی در کودکان و بزرگسالان فرار از مجازات است. این نوع دروغ برای پنهان کردن خطاها و اعمال اشتباهی است که می تواند موجب مجازات و سرزنش شود. والدین و سیستم آموزش و پرورش سختگیر و مجازات محور، به شدت دروغگو پرور است. چون اکثر افراد را برای فرار از مجازات، وادار به درغگویی می شوند.

۲- بدست آوردن پاداش: دومین انگیزه رایج برای درغگویی، دریافت پاداش است. افردی که برای پیشرفت و ثروت، مشاغل صوری، سوابق قلابی و مدرک جعلی تهیه می کنند، در واقع می خواهند جایگاهی را که مستحق آن نیستند و برایشان از راه صحیح قابل دستیابی نیست، با کمک دروغ بدست آورند. سیستم هایی که به دلیل کاهلی یا داشتن سوءنیت، چنین افرادی را راستی آزمایی و مجازات نمی کنند، معمولاً مروج این نوع از دروغ می شوند.

۳- جلب تحسین دیگران: بعضی از افراد برای افزایش محبوبیت و جلب تحسین دیگران، دروغ می گویند و سعی می کنند تصویری خارق العاده از خودشان ایجاد نمایند. اینگونه افراد معمولاً رفتاری برون گرایانه و نمایشی و البته منفعت طلبانه دارند. دروغ اینگونه افراد می تواند از “دروغ های سفید کوچک” شروع شود و تا خلق یک شخصیت کاملاً ساختگی و غیر واقعی و خطرناک پیش برود و تبدیل به دروغ سیاه بشود. یک سیستم تربیتی تحقیر کننده، مروج چنین دروغ هایی است.

۴- ترس از قضاوت شدن: کسانی که از قضاوت شدن می ترسند، به دروغ پناه می برند تا چیزهایی را پنهان کنند یا واقعیت هایی را کتمان نمایند. آنها دائم می ترسند دیگران درباره آنها و وابستگان شان چه فکری می کنند و برای جلوگیری از قضاوت منفی دیگران دروغ می گویند. اینگونه افراد خود را از دیگران پائین تر احساس می کنند و در مورد دیگران مرتباً قضاوت می‌کنند.

دلایل دروغ گفتن بسیار متنوع تر از این چهار مورد است. ولی اینها اصلی ترین عوامل دروغگویی هستند.