یک اصطلاح علمی در متالورژی وجود دارد که به آن ”آستانه تحمل“ می گویند. آستانه تحمل حداکثر فشاری است که یک نوار فلز در ابعاد مشخص می تواند تحمل کند تا از هم گسیخته نشود. این اصطلاح فیزیکی، در سایر رشته های علوم نیز کار برد دارد. مثلاً در زمین شناسی وقتی فشار وارده به لایه های زمین از آستانه تحمل بگذرد، زلزله می آید. در روانشناسی اگر فشارهای روحی و روانی آستانه تحمل را پشت سر بگذارد، شخص از کوره در می رود و بر می آشوبد. فشار اقتصادی نیز از مقوله هایی است که اگر از آستانه تحمل خارج شود، فروپاشی اقتصادی اتفاق خواهد افتاد.
بالا رفتن نرخ تورم یکی از مهم ترین عوامل فشار اقتصادی است که با کاهش ارزش پول ملی و گران شدن ارز، خود را نشان می دهد. ظرف یک دهه گذشته قیمت دلار از ۱۰۰۰ تومان به ۲۲ هزار تومان افزایش پیدا کرد و ۲۲ برابر شد. در همین مدت دستمزدها فقط ۷ برابر افزوده شد. البته در این مدت به کمک سوبسید، کالاهای اساسی مانند نان و آب و بنزین هم اندازه نرخ تورم گران نشده. ولی همواره اثر افزایش قیمت ارز، بر روی اکثر کالاهای ساخت داخل قابل رویت بود. طبیعی است که چون بسیاری از ماشین آلات و قطعات و خدمات کالای داخلی باید از خارج تهیه شود و بابت آن ارز پرداخت گردد، گران شدنش اجتناب ناپذیر است. مثلاً قیمت اتومبیل داخلی در ده سال گذشته، نزدیک به ۱۵ برابر افزایش داشت.
البته دستمزدها همه ساله خیلی کمتر از نرخ واقعی تورم، افزایش پیدا می کند و قادر نیست جلو ضعف تدریجی درآمدها را بگیرد. مثلاً فردی که دو سال قبل، شش میلیون تومان حقوق می گرفت، درآمدش معادل ۵۰۰ دلار بود. همین فرد در سال گذشته ۲۰ درصد به حقوقش افزوده شد و درآمدش به هفت میلیون و دویست هزار تومان رسید، اما با افزایش نرخ دلار، ارزش حقوقش معادل به ۲۵۰ دلار شد. یعنی قدرت خریدش فقط ظرف یکسال، به نصف کاهش پیدا کرد.
در سال های اخیر افزایش تورم و سقوط ارزش پول ملی، قدرت خرید افراد کم درآمد را مرتباً کاهش داده و آنها را به سمت فقر کشانده. فقر از نظر اقتصادی به دو دسته مطلق و نسبی تقسیم می شود. در فقر مطلق افراد تنها از عهده تامین نیازهای اساسی زندگی مانند سرپناه و مواد غذایی بر میآیند. فقر نسبی که مختص طبقه متوسط اجتماع است، باعث می شود استانداردهای زندگی و رفاه این طبقه از بین برود و آنها مجبور شوند به تدریج مخارج غیر حیاتی خانواده خود را حذف کنند. اولین هزینه هایی که در خطر حذف قرار می گیرد، مخارج آموزش، کسب فرهنگ و تخصص است. به این شکل طبقه متوسط کم کم سواد و تخصص خود را از دست می دهد و به طرف فقر مطلق لغزیده می شود. با کوچک شدن طبقه متوسط که موتور محرکه رشد فرهنگی و افزایش سطح علم هستند، اقتصاد ملی به تدریج متخصصان خود را از دست می دهد و دیگر به سختی میتواند در مسیر توسعه حرکت کند. در این شرایط است که حضور متخصص خارجی، حتی در حد کارگر ساده و نیمه متخصص، ضروری می شود.
مسئولین باید باور کنند که آستانه تحمل اجتماع نیز مانند آستانه تحمل فولاد و آهن حد و مرزی دارد. آنها باید از خود بپرسند، این تورم لجام گسیخته تا کجا می تواند ادامه پیدا کند؟ البته آستانه تحمل اجتماعی چون با متغیرهای زیادی مرتبط است، به دقت علم متالورژی قابل محاسبه و پیش بینی نیست. حتی امکان دارد با مُسکن های اقتصادی و تهدیدهای اجتماعی، بروز آن را به تاخیر انداخت، هرچند در نهایت اثر خود را با ورشکستگی اقتصادی، علمی و روانی آشکار خواهد کرد.
این روزها آستانه تحمل کم آبی کشور با از راه رسیدن گرمایش جهانی و خشکسالی کم کم به نقاط حساس نزدیک می شود. نشانه های آن را می توان در کاهش برف و باران، خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها، خالی شدن مخازن زیرزمینی وکاهش آب دهی چاه ها و ده ها نشانه دیگر رویت کرد. هم اکنون ۲۵۰ شهر کشور در مرحله تنش آبی قرار گرفته اند. در چنین شرایطی مصرف سرانه آب آنقدر افزایش پیدا کرده که هشدار نوبتبندی آب صادر شده. آب پشت سدها نیز نسبت به سال گذشته تا ۴۰ درصد کاهش نشان می دهد، به همین دلیل حق آبه ها رهاسازی نشده و تقاضا برای برداشت منابع زیرزمینی فراتر از موجودی آب رفته است. در بعضی از نقاط کشور، خبر از درگیری روستائیان بر سر حق آبه به گوش می رسد. در تعداد زیادی از روستاها آب آشامیدنی به وسیله تانکر توزیع می شود و ده ها اتفاق خطرناک دیگر در حال روی دادن است.
در کنار همه این مشکلات که احتیاج به مدیریت و برنامه ریزی سریع دارد، مشکلات ریشه ای هنوز پا برجا هستند. قیمت آب نسبت به سایر قیمت ها، هنوز بسیار ناچیز است. این سطح از قیمت، هیچ انگیزه ای در مردم، برای مصرف بهینه آب ایجاد نمی کند. رعایت الگوی مصرف غیر ممکن است، چون هنوز در بسیاری از مکان ها محاسبه مصرف آب به صورت مشاع انجام می شود و عده ای هم از پرداخت پول آب معاف هستند. هنوز ۲۵ درصد از آب شرب شهرها، پس از هزینه هایی که برای تصفیه آن می شود، در شبکه های فرسوده لوله کشی هدر می رود. هنوز راندمان آب کشاورزی ۳۰ درصد از میانگین جهانی کمتر است. هنوز پسماندهای صنعتی که قابل بازیافت و استفاده مجدد هستند، به رودخانه ها و سایر منابع آب ریخته می شود و آب ها را غیرقابل استفاده می کند.
ممکن است آستانه تحمل انسان ها به روشنی قابل ارزیابی نباشد، ولی آستانه تحمل طبیعت به دقت قابل اندازه گیری است. اگر باور نکنیم و رعایت نکنیم، طبیعت منطقه به منطقه به ما پاسخ خواهد داد.
شهریار بدیعی
یک دیدگاه بنویسید