یک لیتر بنزین در ترکیه، یک دلار و ۲۳ سنت و در ارمنستان یک دلار و ۱۸ سنت قیمت دارد. این نرخ در افغانستان ۷۵ سنت و در پاکستان ۷۰ سنت است. اما قیمت بنزین غیر سهمیه ای ایران، با نرخ دلار ۲۵ هزار تومان معادل، ۸/۳ سنت است. یعنی فروش قاچاق هر لیتر بنزین به کشورهای هم مرز، بین۶ تا ۱۰ برابر ارزش افزوده ایجاد می کند. با این سودآوری، خیلی عجیب نیست که مرزنشینان کشور، مایل باشند انواع سوخت را به کشورهای مجاور حمل کنند تا پولی نصیب شان شود. ظاهراً توجیه مسئولان برای پرداخت سوبسید و ارزان نگاه داشتن قیمت سوخت، جلوگیری از افزایش قیمت کالاهای اساسی است. روشی که تاکنون بسیار پر هزینه و خطرناک بوده و موجب چندین ناآرامی اجتماعی شده. حال ببینم تئوری کنترل قیمت مایحتاج اساسی از طریق قیمت سوخت، در سال های گذشته تا چه حد کارساز بوده.
۱۵ سال قبل، قیمت یک عدد نان سنگک ۷۵ تومان بود، همین نان در سال جاری بین۱۵۰۰ الی ۲۵۰۰ تومان فروخته می شود. یعنی نان ظرف ۱۵ سال به طور متوسط حدود ۲۵ برابر افزایش قیمت یافته. قیمت مرغ نیز در همین بازه زمانی تا ۲۵ برابر افزایش داشته و قیمت گوشت قرمز ۳۰ برابر گران شده. در کشور ترکیه که قیمت بنزین۱۰ برابر ایران است، در حال حاضر قیمت دوازده عدد تخم مرغ درجه یک ۳۰/۰۰۰ تومان است، همین تخم مرغ در بازار ایران ۱۵/۰۰۰ تومان فروخته می شود. اگر قرار بود قیمت سوخت، بر روی قیمت اجناس مورد نیاز مردم تاثیر متناسب داشته باشد، هم اکنون قیمت هر عدد تخم مرغ در ایران باید ۲۵۰ تومان بود، در صورتی که ۱۲۵۰ تومان است. در پاکستان هم که قیمت بنزین ۹ برابر ایران است، شکر کمی ارزان تر از کشور ما فروخته می شود. با این مثال ها می بینیم تئوری پُر هزینه کنترل قیمت کالاهای اساسی از طریق پرداخت سوبسید سوخت، تاکنون موفق نبوده.
اصولاً در دوران جدید، هیچ کشوری نمی تواند قیمت های منطقه ای و بین المللی را رعایت نکند، زیرا کشورها با هم در ارتباط وسیع هستند و امکان سریع مراوده و تبادل کالا وجود دارد. البته باید خدا را شکر کرد که دولت های ما نتوانستند قیمت مایحتاج اساسی مردم را از قیمت های بین المللی و منطقه ای خیلی ارزان تر نگاه دارند. در غیر این صورت اکنون ”کولبرها“، تخم مرغ و نان لواش به کشورهای همجوار می بردند و از آنجا یخچال و کولر می آوردند. مردم نیز علاوه بر عنوان”سوخت بر“،گوش شان با عناوینی مانند”گوشت بر“ ، ”مرغ بر“ و ” آرد بر“ نیز آشنا می شد.
اصولاً پرداخت سوبسید مشکلات زیادی در اجتماع بوجود می آورد. تفاوت قیمت کالاها رانت ایجاد می کند، فساد را گسترش می دهد و تعادل بازار را برهم می زند. یکی دیگر از معضلات سوبسید این است که پرداخت آن شامل همه اقشار اجتماع، اعم از فقیر و غنی می شود. مثلاً کسی که چند اتومبیل گران قیمت دارد، بیشتر از اقشار ضعیف اجتماع که اتومبیل ندارند، از رانت بنزین برخوردار می شود و کسی که می خواهد استخر منزلش را از آب پُر کند، شامل رانت قیمت آب می شود. حتی کار به جایی می رسد که سوبسید ملی، شامل کشورهای همسایه نیز می شود. هم اکنون کالاهایی مانند دارو، برنج، چای، رب گوجه، تایر و سیگار و صدها کالای دیگر، به دلیل داشتن اختلاف قیمت بین بازار های داخلی و خارجی، به کشورهای همجوار قاچاق بری می شوند.
پرداخت سوبسید به قیمت آب هم مانند سوخت از این قاعده جدا نیست و تاکنون تخریب اجتماعی فراوانی بوجود آورده. در همه جای دنیا قیمت برنج از قیمت گندم بیشتر است، چون آب بری برنج حدود سه برابر گندم است. معمولاً مقدار آب مورد نیاز برای یک کیلو برنج ۹۰۰۰ لیتر و برای یک کیلو گندم ۳۰۰۰ لیتر است. امسال یک کیلو برنج ایرانی در بازار به طور متوسط ۳۰ هزار تومان قیمت دارد، در حالی که قیمت خرید تضمینی گندم برای هر کیلو ۵ هزار و ۲۰۰ تومان است. یک شالیکار از یک هکتار زمین۷۰ میلیون تومان پول به دست می آورد. در حالی که یک گندم کار از یک هکتار در حدود ۳۵ میلیون تومان عایدش می شود (همه قیمت ها بر اساس قیمت فروش بازار و بدون در نظر گرفتن مخارج محاسبه شده است). اگر آب به قیمت واقعی فروخته شود این تفاوت قیمت طبیعی است. در ایران به دلیل سوبسید قیمت آب کشاورزی، تفاوت قیمت آب این دو محصول بسیار ناچیز و در حدود۱۵۰ تومان می شود. به همین دلیل حتی کشاورزان مناطق خشک و کم آب کشور، ترجیح می دهند گندم زار خود را به شالیکاری تبدیل نمایند و به جای ذرت، هندوانه بکارند.
ارزان بودن نامتقارن قیمت آب، تاکنون باعث شده راندمان آب کشاورزی در حدود ۳۰ درصد بماند، در حالی که استاندارد بین المللی آن ۷۰ درصد است. از طرفی ارزانی آب، انتخاب نوع کاشت محصول در سطح کشور را مختل کرده. مثلاً زارع یک سال هندوانه روی دستش می ماند، یک سال سیب زمینی، امسال هم که پیاز باد کرده و فروش نمی رود، چون کشاورزان فقط به قیمت محصول در سال قبل نگاه می کنند و عامل امکانات زمین و قیمت آب، برایشان در انتخاب نوع کشت اهمیت خاصی ندارد.
افزایش مصرف کود و سم بیش از حد استاندارد نیز یکی دیگر از مشکلات است. مصرف زیاد آب ارزان، باعث شسته شدن بیش حد این اقلام گران بها و افزایش ضایعات آن می شود. قیمت نازل آب انگیزه کشاورزان را برای استفاده از سیستم های آبیاری جدید از میان برده و هیچ کس حاضر نیست برای ابزار و روش های مصرف بهینه آب، پول خرج کند. البته اگر قرار باشد تمام عوارض سوبسید آب بررسی گردد، ”مثنوی هفتاد من کاغذ شود“.
شهریار بدیعی
بسیار عالی جامع و کاملا منت
طقی وقانع کننده بود..تشکر??