زمانی که دانشمندان، ژن ویروس کرونا را از بدن یک بیمار به دست آوردند، مشخص شد نوعی از خفاش شریک جرم است. در بازار شهر ووهان، که سر چشمه انتشار ویروس کرونا است، بخشی وجود دارد که در آن حیوانات وحشی از جمله خفاش فروخته می شود و چینی ها نوعی سوپ با آن درست می کنند، بلافاصله این بازار در معرض اتهام انتشار ویروس کرونا قرار گرفت و تعطیل شد. چینی ها معروف هستند که همه چیزی از جمله حیوانات وحشی را می خورند. ظاهراً این همه چیز خواری یادگاری از قحطی بزرگ چین، در سال ۱۹۶۰ است.
در سال ۱۹۵۸ مائو، رهبر جمهوری خلق چین، حکمی صادر کرد که تمام گنجشک ها باید کشته شوند. مائو معتقد بود گنجشک ها غلات را می خورند و مردم گرسنه می مانند، پس باید همه گنجشک ها کشته شوند. مائو در همان زمان در نطقی گفت: “گنجشگ ها دشمن خلق ها هستند و در خدمت امپریالیسم جهانی قرار دارند.” البته بعضی از مفسران معتقدند، مائو با این کار می خواست گناه گرسنگی مردم را گردن گنجشگ ها بیندازد و با راه اندازی کمپین ایدئولوژیک گنجشگ کشی، سر مردم را گرم کند.
از فردای آن روز خلق های چین به گنجشگ ها حمله کردند. زنگوله و قابلمه به درخت ها بستند تا گنجشگ ها نتوانند روی آن بنشینند، لانه آنها را خراب کردند، جوجه ها را کشتند، تخم گنجشگ ها را شکستند، با تفنگ و تیرکمان به جان این پرندگان کوچک افتادند و انواع مراسم گنجشگ کشی راه انداختند. بین دانش آموزان کارگران و کارمندان دولت، مسابقاتی برگزار شد و به کسانی که بیشترین جسد گنجشگ را تحویل می دادند، جایزه داده می شد. حتی کار به جائی رسید که وقتی خلق های قهرمان، قصد داشتن برای کشتن گنجشگ ها، وارد باغ سفارت لهستان شوند و با مقاومت ماموران آنجا مواجه شدند، سه شبانه روز در اطراف این سفارت، طبل نواختند تا بالاخره کارمندان خودشان اقدام به کشتن گنجشگ ها کردند.
بعد از قتل عام صدها میلیون گنجشک ،کم کم عمل قهرمانانه کشتن گنجشگ ها، منجر به عدم تعادل در زیست بوم شد و یکی از بدترین بلایای زیست محیطی تاریخ را برای چین رقم زد. سال بعد حشرات و ملخ ها که تعدادشان در نبود گنجشگ ها به شکل لجام گسیخته ای افزایش یافته بود، به محصولات کشاورزی بخصوص به مزارع برنج حمله کردند و اکثر محصول را از بین بردند. تولید غلات نیز در بیشتر مناطق روستایی نابود شد و قحطی گسترده ای در چین بوجود آمد. این قحطی چندین سال طول کشید و در اثر گرسنگی ۴۵ میلیون نفر از جمعیت ۶۰۰ میلیونی چین را از بین برد. بقیه مردم نیز از ترس جانشان، به همه چیز خواری روی آوردند و هرچه گیرشان آمد خوردند از جمله حیوانات وحشی و خفاش ها را. تاریخ نگاران می گویند حتی کار به خوردن جسد انسان ها نیز رسید.
عده ای از زیست شناسان چینی هم از همان ابتدا عاقبت کار را می دانستند و حرف هائی در مخالفت گفتند، ولی ترس از حزب کمونیست باعث شد علم خود را زیر پا بگذارند و بر روی حرف مائو دیگر حرفی نزنند. پرنده شناسی بنام سو شینگ چنگ، با آگاهی های زیست محیطی اش، نظرات علمی خود را درباره عاقبت گنچشک کشی بیان کرد، ولی به دلیل مخالفت با کارزار ضد امپریالیستی رئیس مائو، دشمن انقلاب شناخته شد. او را زندان کردند و مجبورش کردند راهروها و توالت های زندان را تمیز کند. مائو دو سال مقاومت کرد چون نمی خواست در مورد برنامه خلقی خود به متخصصان گوش کند و از نظرش عدول کند.
بالاخره در آوریل ۱۹۶۰، با آشکار شدن اثرات مخرب گنجشک کشی، مائو دستور پایان کارزار علیه گنجشک ها را صادر کرد. در این مدت نسل گنجشک در سراسر چین از بین رفته بود و تعدادی از پرنده ها نیز از آسمان این کشور کوچ کرده بودند. به همین دلایل چندین سال بعد از حکم عفو گنجشک ها، قحطی همچنان در چین ادامه پیدا کرد. سرانجام دولت مجبور شد ۲۵۰ هزار گنجشک از کشور دوست و برادر آن زمان، اتحاد جماهیر شوروی وارد کند.
یکی دیگر از پی آمدهای پر دردسر این قحطی بزرگ، بالا رفتن نرخ جمعیت بود. چون مردم چین که در سال های قحطی بچه های خود را در اثر گرسنگی از دست داده بودند، پس از پایان بحران، انگیزه زیادی برای بچه آوری پیدا کردند و ظرف مدت کوتاهی جمعیت چین را به دو برابر افزایش دادند. چندانکه هنوز هم کشور چین دچار مشکلات افزایش جمعیت بی رویه و خوردن حیوانات وحشی است.
یک دیدگاه بنویسید