آب دیرینه یا آب فسیلی”Fossil water” به مخزنی از آب گفته میشود که از میلیونها سال قبل در لایههای سنگی زمین، به دام افتاده و به صورت دست نخورده باقی مانده است. آب های فسیلی مانند ذخایر نفت و گاز، در اعماق زمین حضور دارند و حجم آنها ثابت است، یعنی در صورت برداشت و مصرف، به پایان خواهند رسید. به خاطر ژرفای مخازن و عمر طولانی منابع آب فسیلی، حضور انواع مواد معدنی و رادیواکتیویته در این نوع آب بسیار شایع است. البته در بسیاری از موارد می توان با فرآیندهای پیچیده، عمل سختی گیری و پالایش آب را انجام داد و آن را قابل مصرف نمود. در نتیجه آب فسیلی آبی گران قیمت محسوب می شود و در تمام شرایط استفاده از آن مقرون به صرفه نیست.
در سال های اخیر عواملی مانند رشد جمعیت، گسترش صنعت، بالا رفتن سطح بهداشت و رفاه عمومی، کاهش سرانه منابع آب تجدید شونده، آلوده شدن منابع آب های زیرزمینی و تغییر شرایط آب و هوایی، باعث افزایش رشد تقاضای آب، نسبت به رشد جمعیت شده و سازمان ملل پیش بینی می کند، تا ۵۰ سال آینده بیش از ۳ میلیارد انسان با مشکل بی آبی، روبرو خواهند شد و بزودی منابع آب تجدید شونده دیگر جوابگوی نیاز بشر نخواهد بود. به همین دلیل استفاده از منابع آب فسیلی رفته رفته تبدیل به یک نیاز استراتژیک می شود و در برخی از نقاط جهان، آب فسیلی بزودی تنها راه چاره جهت گذر از بحران کم آبی محسوب خواهد شد.
به دلیل نقشی که آب در زندگی بشر دارد، تسلط و کنترل بر منابع آب فسیلی کم کم تبدیل به یکی از مهم ترین اهداف کشورها و ابر قدرت ها می شود و رقابت و درگیری بر سر تسلط بر منابع آن، روز به روز افزایش پیدا می کند. مهم ترین منابع آب فسیلی شناخته شده دنیا تاکنون در صحرای لیبی، اردن، شمال هند، یمن و مصر پیدا شده و در بسیاری از نقاط دیگر دنیا، مطالعه برای کشف و بهره برداری از آب های فسیلی آغاز گردیده. از این میان، منابع آب فسیلی لیبی تاکنون بزرگترین منبع کشف شده است.
در سال ۱۹۵۳ برای اولین بار و در حین حفاری های نفتی، یک مخزن عظیم آب زیرزمینی در صحرای لیبی کشف شد که حجم آن در حدود ۱۵۰ هزار کیلومتر مکعب تخمین زده می شود. این مخزن در منطقهای بین مصر، سودان، چاد و لیبی واقع شده و قسمت اصلی آن در زیر خاک لیبی قرار دارد. برای اینکه تصور بهتری از حجم این مخزن داشته باشید، باید بدانید اندازه مساحت آن برابر با مساحت کشورآلمان، با ارتفاعی بالغ بر۱۰۰ متر است.
تا سال ۱۹۸۰ بهره برداری از ذخیره آب فسیلی لیبی مسکوت ماند. سرانجام پس از ملی شدن نفت لیبی، قذافی تصمیم گرفت با پول های بدست آمده، بهره برداری از این مخزن عظیم آب را آغاز کند. قذافی نام پروژه را «بزرگترین رودخانه ساخت بشر» (Great Man- Made River) گذاشت که به اختصار”GMMR” خوانده می شود. او می گفت، این پروژه بعد از عجایب هفتگانه، هشتمین پروژه عظیم مهندسی جهان محسوب میشود. هدف نهایی پروژه، انتقال روزانه ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار مترمکعب آب، از مناطق جنوب لیبی به مناطق شمالی مانند تریپولی، بنغازی و سِرت بود. حتی اگر روزانه این حجم از آب برداشت می شد، عمر ذخایر آن تا۶۵ سال ادامه پیدا می کرد. برای این کار نیاز به حفر۱۳۰۰ حلقه چاه به عمق ۵۰۰ متر و۴۰۰۰ کیلومتر خط لوله و چندین ایستگاه پمپاژ آب بود. در بعضی از قسمتها، قطر لوله به حدی بزرگ بود که یک کامیون به راحتی در آن حرکت میکرد.
با وجود شخصیت لافزن قذافی، این پروژه در سکوت کامل اجرا شد، چون قذافی نمی خواست توجه مردم جهان را به این پروژه حیاتی و قدرت ساز جلب کند. ابتدا قرار بود پروژه ظرف مدت ۱۰ سال و با هزینه ۳۰ میلیارد دلار به پایان برسد، ولی اجرای آن بیش از۳۰ سال طول کشید و حساب هزینه های آن از دست خود قذافی هم خارج شد. سر انجام فاز اول این پروژه، در سال۱۹۹۱ افتتاح شد. معمر قذافی در مراسم افتتاحیه گفت “پس از این دستاورد، تهدیدهای جهان غرب، علیه لیبی دو برابر خواهد شد. آنها بهانه های مختلف می آورند، اما دلیلی واقعی شان متوقف کردن این دست آورد است.” بالاخره این پروژه در اواخر سال ۲۰۱۰ آماده افتتاح شد. عجیب اینکه پیش بینی قذافی به حقیقت پیوست و پس ازچند ماه شورش داخلی و با مداخله نظامی کشورهای غربی، سرانجام دولت لیبی در۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ میلادی، سقوط کرد و پروژه «بزرگترین رودخانه ساخت بشر»، پس از گذشت ۳۷ سال، افتتاح نشده تعطیل شد.
در زمان جنگ لیبی، علاوه بر صدماتی که به امکانات و زیرساختها وارد آمد، چندین بار خطوط لوله و ایستگاههای پمپاژ و کارخانه لولهسازی این پروژه نیز از طرف نیروهای ناتو بمباران شد. بهانه بمبارانها، امکان فرار قذافی از طریق این لولهها بود! هرچند قذافی بلاخره در زیر پل یک جاده دستگیر شد، ولی این پل هیچ ربطی به پروژه «بزرگترین رودخانه ساخت بشر» نداشت.
با توجه به نقش استراتژیک آب در شمال آفریقا، قذافی می خواست با افتتاح ناگهانی پروژه «بزرگترین رودخانه ساخت بشر»، نفوذ لیبی در کشورهای حوزه شمال آفریقا را به شدت افزایش دهد، زیرا همه این کشورها به آب احتیاج دارند و با اهرم دوگانه نفت و آب و ذخایر طلائی که قذافی جمع کرده بود، او می خواست قدرت اول آفریقا شود. شاید بتوان گفت اولین درگیری بر سر آب فسیلی، در سال ۲۰۱۱، در زمان سقوط سرهنگ قذافی و در سکوت خبری اتفاق افتاد. ظاهراً غرب از تجمع چنین قدرتی در دستان شخصی مانند قذافی که بسیاری از حرکات او از نظر سیاستمداران جهان غیرقابل تحلیل و پیشبینی بود، ترسید و با حذف او جلوی عواقب بهره برداری از این حجم آب را گرفت. قدرت یافتن قذافی میتوانست عواقب خطرناکی برای کشورهای اروپایی داشته باشد، چرا که اروپا از راه دریا، فاصله بسیار نزدیکی با کشورهای لیبی، الجزیره، تونس، مراکش و سایر مناطق شمال آفریقا دارد.
پس از سقوط معمر قذافی و هرج و مرج هائی که در لیبی اتفاق افتاد، اکنون این کشور به دو قسمت تقسیم شده که توسط دو دولت اداره می شود. اولی دولت اتحاد ملی که در طرابلس و مناطق پر جمعیت و مصرف کننده آب مستقر است و دومی حکومتی تحت ریاست خلیفه حفتر که کنترل اوضاع در شرق کشور را در دست دارد، یعنی همان مناطقی که بیشتر چاه ها و مخازن آب فسیلی در آن قرار دارد. در ۹ سال گذشته تنها بخش کوچکی از فاز اول خطوط انتقال آب که به مردم شمال لیبی آب رسانی می کند، در حال بهره برداری است. اکنون یکی از روش های ایذائی خلیفه حفتر، بستن همین لوله آب و در مضیقه گذاشتن مردم شمال لیبی است. حال باید منتظر ماند و دید سرنوشت طرح «بزرگترین رودخانه ساخت بشر» که میتواند چهره منطقه شمال آفریقا را تغییر دهد، درآینده چگونه رقم خواهد خورد و اهرم قدرت آب به دست چه کسانی خواهد افتاد.
ای کاش مسولین ایران هم به این حد از شعور و درک برسند که برای آینده آب ذخیره کنند!