مغز ما در طول میلیون ها سال دوران تکامل خود، به گونه ای شکل گرفته که از خطر فرار می کند و به دنبال آرامش و آسایش است. به همین دلیل هرگاه قرار باشد تغییری در زندگی ما اتفاق بیفتد، مغز چون نمی داند چه خطری در کمین او است، دچار ترس و نگرانی می شود. این ترس تبدیل به عادت ثانویه انسان ها شده و در زمان روبه‌رو شدن با تغییر، احساس آسیب‌پذیری می ‌کنند. به ترسی که در هنگام تغییرات پدید می آید در روانشناسی، ترس از تغییر یا متاتزیوفوبیا (metathesio phobia)  می گویند.

در اثر همین شیوه تکامل مغز، انسان ها میل دارند همواره در منطقه امن و آشنا باقی بمانند و تغییرات برایشان به امری دشوار و ناخوشایند تبدیل می شود. مثلاً اگر از کسی بخواهیم شغل خود را تغییر دهد، چون شرایط جدید برای مغز او ناشناخته است و او مجبور می شود به استقبال ناشناخته ها برود، در بیشتر مواقع دچار ترس و نگرانی می شود، زیرا از ناشناخته‌ها می‌ترسد. این در حالی است که رشد و پیشرفت نیازمند تغییر است؟ دلیل اینکه هر یک از ما داستان زندگی متفاوتی داریم این است که تغییرات متنوعی در طول زندگی برای ما اتفاق افتاده. با کمی دقت متوجه می شویم، هرکس استقبال بیشتری از تغییرات مثبت کرده در زندگی به موفقیت های بیشتری دست پیدا نموده است.

تغییر امری اجتناب ناپذیر و یکی از عوامل اصلی رشد است. چون با هر تغییر چیزهای جدیدی یاد می گیریم و دیدمان به زوایای مختلف زندگی وسیع تر می شود. تغییر به ما امکان می دهد که به جلو برویم و چیزهای جدید و هیجان انگیزی را تجربه کنیم. تغییر به ما می آموزد که انعطاف پذیر باشیم و با جهان سازگار شویم. پس بهتر است از تغییر نترسیم، زیرا یک تغییر حساب شده می‌تواند برای ما بسیار مثبت و کارآمد باشد و حتی اگر در مسیر تغییر چیزهایی را از دست بدهیم، نباید نگران شویم چون به احتمال زیاد در پایان، چیزهای بهتری را به دست خواهیم آورد.

حال ببینیم ترس از تغییر و مقاومت در برابر آن، از کجا سرچشمه می گیرد؟ سه دلیل اصلی برای ترس از تغییرات وجود دارد. اول اینکه فرد چون از ناشناخته ها می ترسد، از حرکت به سوی ناشناخته ها هراسان می شود. انسان ها اغلب از تغییر می‌ترسند چون نگران ناشناخته‌های تغییرند. مانند کسی که محل زندگی خود را تغییر می دهد و چون مسیر های منتهی به محل جدید را نمی شناسد، نگران می شود که نکند راه خود را گم کند. با هر تغییری اولین سوالی که به ذهن فرد خطور می‌کند این است که این اتفاق چه تاثیری بر زندگی من خواهد گذاشت و آیا ممکن است موقعیت فعلی من را به خطر بیندازد؟

دلیل دوم این است که افراد در دوران تغییر حس می کنند احاطه خود را بر قلمرو شناخته شده از دست می دهند. تغییرات ما را به جایی می‌برد که قبلاً در آنجا نبوده ایم و چون نمی دانیم در جای جدید چه اتفاقاتی خواهد افتاد دچار ترس می شویم. مثلاً اگر کسی بخواهد شغل خود را تغییر دهد، نگران می شود که سوابق کاری و جایگاه سازمانی خود را از دست بدهد و در محیط جدید به اندازه کافی مورد استقبال و توجه قرار نگیرد.

سوم اینکه، بسیاری از افراد به دلیل اعتقاد به برخی سنت‌ها و آداب و رسوم، ترجیح می‌دهند به روال آشنا و طبق شیوه پدران خود به زندگی ادامه دهند و تمایلی به تغییر ندارند. آنها فرضشان این است که اگر چیزی رسم و عادت شده حتماً بهترین راه است، در حالی که همیشه این‌طور نیست. بسیاری از پدیده های جدید مانند واکسن، شناسنامه، رادیو، اتومبیل، ماهواره، موبایل در آغاز کار با مخالفت شدید کسانی مواجه شده که از تغییرات رسوم و سنت ها واهمه داشتند. اگر رسم و سنتی مانع پیشرفت فرد در زندگیش بشود، آن فرد ناگزیر است که همراه تغییر زمانه، سبک زندگی خود را تغییر دهد. چون اگر این کار را نکند، باعث عقب ماندگی خود و اطرافیان خود خواهد شد.

ترس از تغییر امری طبیعی است، اما اگر این ترس در شما آنقدر شدید باشد که از انجام هر تغییری واهمه داشته باشید، ممکن است در تمام طول زندگی از پذیرفتن تغییرات شانه خالی کنید و همیشه در جا بزنید. اینکه زندگی ما  در آینده چگونه رقم خواهد خورد، بستگی به این دارد که چقدر با تغییرات کنار بیایم. فقط افراد تغییر پذیر هستند که به واهمه های خود پشت پا می زنند و به سرعت به امتیازهای مثبت دست پیدا می کنند. از تغییر نترسید زیرا ممکن است چیزهایی جدید و حتی بهتر از آنچه دارید به شما بدهد.  فراموش نکنید تنها راه برخورد با ترس، انجام کارهایی است که از آنها بیم دارید.  بنابراین، به جای ترس از تغییرات، آن را در آغوش بگیرید.