آقای دکتر علی سرزعیم، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی در بهمن ماه سال جاری مقاله ای با عنوان (سپردن ایران به دست مدیران سوئیسی) در کانال تخصصی اقتصاد، منتشر کردند. چون این استاد عزیز، مسئله مدیریت کشور در مورد آلودگی هوا را از منظری جالب مطرح کرده اند و این دیدگاه دقیقاً در مورد کمبود آب نیز صادق است، لازم دانستیم که مقاله ایشان را با اندکی جرح و تعدیل باز نشرکنیم.

در روزهای اخیر، بسیاری از ادارات و دانشگاه‌ها و مدارس از فرط آلودگی هوا تعطیل شدند. همه ما از خودمان می پرسیم، ده سال قبل که اوضاع این طور نبود، حالا که تعداد خودروها روز به روز بیشتر می‌شود، ده سال آینده چطور خواهد شد؟

آیا اصلاً ادامه زندگی در چنین شرایطی ممکن خواهد بود؟ چرا وضعیت تا این حد نامطلوب است؟ . . . لحظه ای با خود تصور کنیم که معجزه ای شده و فردا صبح مسئولان سوئیسی، مسئولیت اداره آلودگی هوای ایران را بر عهده می گیرند. ابتدا مردم با آنها شرط می کنند که هر کاری بخواهند می توانند بکنند، جز افزایش قیمت بنزین، گازوئیل و به طور کلی حامل‌های انرژی.

مدیران سوئیسی تصمیم می گیرند حمل و نقل عمومی را گسترش دهند. فرض کنیم در چشم برهم زدنی حمل و نقل عمومی را افزایش می دهند و حالا شما می خواهید به سر کار بروید. با خود می گویید با خودروی شخصی بروم یا با وسایل حمل و نقل عمومی؟ بخشی از مغز شما (وجدان اخلاقی) می‌گوید حمل و نقل عمومی بهتر است. اما بخش دیگر سیستم فکری شما (نفس خودخواه) می گوید، بگذار راحت در پارکینگ خانه سوار خودرو شوم و در طول مسیر پادکست موردنظرم را گوش کنم. می توان حدس زد که بخش دوم مغز شما (نفس خودخواه) بر بخش اول (وجدان اخلاقی) غلبه خواهد کرد. از طرفی همین وسوسه سراغ دیگر شهروندان نیز خواهد رفت و بیشتر آنها، به جز اقلیت کوچکی، از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنند.
عجب! پس چه چیزی فرق کرد؟ فرض کنید معجزه دومی رخ دهد و همه خودروها به خودروهای خارجی تبدیل شوند. اگرچه هر خودرو تا حدودی کمتر از قبل، آلایندگی ایجاد می کند اما چون قیمت بنزین و گازوئیل و انرژی ثابت مانده و سایر قیمت ها دچار تورم شده اند، در واقع قیمت بنزین ارزان تر شده و انگیزه سفر درون شهری و برون شهری با خودرو بیشتر می شود و آلایندگی هوا کمتر نخواهد شد.

با این وصف مشکل آلودگی هوا و ترافیک کماکان به قوت خود باقی می ماند. اینجاست که مسئولان سوئیسی در تلویزیون به مردم می گویند راه گریزی جز افزایش قیمت بنزین نیست زیرا اگر بنزین گران نشود، انگیزه استفاده از حمل و نقل عمومی به وجود نخواهد آمد. آنها خواهند گفت فاصله قیمت داخل و خارج به حدی رسیده که کنترل قاچاق این اقلام از مرزها غیرممکن است.

به نظر شما واکنش مردم چه خواهد بود؟ آیا مردم به خاطر پاک دستی مسئولان سوئیسی، توصیه شان را قبول می کنند؟ یا اینکه:
۱) بلافاصله برخی اقتصادخوانده ها در رسانه ها اظهار می کنند که تورم ناشی از رشد قیمت بنزین مردم را تحت فشار قرار خواهد داد. چندانکه تجربه های گذشته برای افزایش قیمت بنزین، حلال مشکل نبوده است.

۲) برخی روشنفکران انقلابی به صحنه می آیند که ای مردم چه نشسته اید که نسخه های بانک جهانی دارد به ایران تحمیل می شود در حالی که ایران متفاوت از هر کشور دیگری است.
۳) برخی جامعه شناسان صدای خود را بلند خواهند کرد که نئولیبرالیسم دارد کشور ما را به شکل خزنده چپاول می کند.
۴) اتحادیه های کارگری بیانیه خواهند داد که اول دستمزد ما را مثل سوئیس کنید، بعد قیمت بنزین را بالا ببرید.
۵) برخی کارشناسان نمودارهایی ارائه می کنند که نشان می دهند سرانه مصرف بنزین در ایران خیلی بیشتر از کشورهای پیشرفته اروپایی نیست.

۶) کسانی خواهند گفت که راه حل قاچاق بنزین و گازوئیل افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه نیروهای مرزبانی باید وظیفه خود را به درستی انجام دهند.

۷) برخی از تحلیل گران خواهند گفت، نباید شوک درمانی کرد و بلکه باید فرهنگ سازی کرد تا مردم وجدان شان تقویت شود و استفاده از حمل و نقل عمومی را ترجیح دهند.
به نظر شما واکنش مردم ایران چه خواهد بود و کدام دیدگاه را قبول خواهند کرد؟ توصیه مسئولان سوئیسی را یا انواع توجیهات هفت گانه فوق را؟ من تصور می کنم که بیشتر مردم گران نکردن بنزین را ترجیح خواهند داد و حتی بخشی از مردم برای مخالفت به خیابان خواهند آمد. مسئولان سوئیسی که این وضعیت را ببینند چمدان های خود را جمع می کنند و به سوئیس بر می گردند و ما می مانیم و همان مسئولان سابق، قیمت های ثابت بنزین، هوای دودآلودی که خفه مان می کند و ترافیکی که اعصابمان را نابود و عمرمان را تلف می کند.

دکتر علی سرزعیم