در سه هفته آخر شهریور ماه امسال، ساکنان تهران حداقل چهار بار با ترافیک شوکهکننده ای مواجه و چندین ساعت در اتوبان ها متوقف شدند. عده ای از رسانه ها در مورد این ابر ترافیک، آدرس غلط دادند و دلیل آن را قرار گرفتن در آستانه سال تحصیلی جدید و خرید خانوادهها و همچنین نزدیک شدن به پایان تعطیلات و افزایش سفرهای تفریحی دانستند. هرچند این عوامل در افزایش ترافیک بیاثر نیستند، اما نسبت دادن چنین گره کور ترافیکی به عوامل سنتی چندان قانعکننده نیست، چون در سال های گذشته و در چنین ایامی، شاهد شرایطی به این سختی نبودیم.
سیدجعفر تشکری هاشمی، رئیس کمیسیون حمل و نقل شورای شهر، از شرایط اتفاق افتاده به عنوان «اضمحلال حمل و نقل عمومی» یاد کرد. وی می گوید: در چند سال اخیر تعداد اتوبوسهای فعال تهران از ۵ هزار دستگاه، به زیر ۲ هزار رسیده و همچنین از حدود ۱۵۰۰ واگن متروی تهران، بیش از ۳۰۰ واگن از رده خارج شده است. رئیس کمیسیون حمل و نقل افزود: کمبود امکانات و فرسودگی ناوگان و کاهش کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی، به شکل محسوسی از تعداد متقاضیان و امکان استفاده از مترو و اتوبوس کاسته است.
هزینه ای که دولت برای مخارج زیربنایی حمل و نقل عمومی مانند خرید ناوگان، حفر تونل مترو، نصب ریل و ساخت ایستگاه ها می پردازد نوعی سوبسید است، ولی از نوع سوبسید پایدار. چون هزینه ای است که برای نسل های بعدی باقی می ماند. اما تامین هزینه های جاری سیستم حمل و نقل مانند هزینه سوخت، دستمزد پرسنل و نوسازی و تعمیرات ناوگان که باید از طریق بلیط فروشی تامین شود، پرداخت سوبسید برای این موارد، از نوع سوبسید ناپایدار و مخرب است، و هر زمان که دولت نتواند این هزینه ها را به شکل تمام و کمال تامین کند، به تدریج از کیفیت و کمیت تردد شهری کاسته می شود. دقیقاً همین بلایی که اکنون بر سر حمل و نقل عمومی تهران آمده است.
درحال حاضر شهروندان تهران، فقط۱۰ درصد از هزینه های جاری یک سفر درون شهری را میپردازند و باقی آن از طریق یارانه دولت و بودجه شهرداری تامین میشود. این دو نهاد هم معمولاً با مشکلات مالی فراوانی روبرو هستند و در بیشتر مواقع پرداخت بودجه حمل و نقل شهری را از اولویت خارج می کنند. هم اکنون بدهی دولت در خصوص یارانه بلیت اتوبوس و مترو ۷۳۰۰ میلیارد تومان است و در سال جاری فقط ۲۵ میلیارد تومان این بدهی پرداخت شده که رقم بسیار ناچیزی است و معمولاً خرج موارد ضروری مانند حقوق پرسنل می شود.
یکی دیگر از سوبسیدهای ناپایدار که سالیان درازی است که در کشور هزینه می شود، یارانه بنزین است. قیمت فوب خلیج فارس بنزین، اکنون لیتری۵۰ سنت یا به عبارتی ۱۵ هزار تومان است. این بنزین با دو قیمت ۱۵۰۰ و۳۰۰۰ تومان فروخته می شود که به صورت متوسط برای هر لیتر بنزین، مبلغ ۲۰۰۰ تومان از مصرف کننده دریافت می گردد. به این شکل، بدون در نظر گرفتن هزینه های اداری، حمل و نقل و جایگاه داری، دولت برای هر لیتر بنزین۱۳ هزار تومان سوبسید پنهان پرداخت می کند. هم اکنون روزانه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف می شود که روز به روز هم در حال افزایش است. با یک حساب سر انگشتی متوجه می شویم که به صورت بالقوه، سالی ۱۵ میلیارد دلار بابت مصرف بنزین یارانه پرداخت می شود. (چون رقم ریالی آن خیلی بزرگ بود، به دلار و بر اساس دلار۳۰ هزار تومان محاسبه شد).
این سوبسید ناپایدار است، چون قیمت ارزان بنزین باعث شده روزانه ۱۵ میلیون لیتر بنزین از کشور قاچاق شود، اتومبیل های فرسوده که مصرف و آلودگی زیادی دارند از رده خارج نشوند و تمایل مردم به خرید اتومبیل های هیبریدی و برقی کم باشد و همچنین مردم از سفرهای غیر ضروری اجتناب نکنند. از طرفی مصرف میانگین بنزین اتومبیل های ساخت ایران که اکثریت اتومبیل ها را تشکیل می دهد، گاه تا ۳ برابر میانگین جهانی است و باعث شده آلودگی هوا در شهرهای بزرگ به سطح خطرناکی برسد. بعلاوه این روزها مصرف بنزین از تولید آن فراتر رفته و بزودی مجبور خواهیم شد به عنوان یک کشور نفت خیز، بنزین وارد کنیم.
البته دولت می تواند به بخش حمل و نقل سوبسید پایدار پرداخت کند تا هم مصرف سوخت و هم آلودگی هوا و هم تراکم ترافیک کاهش پیدا کند. مثلاً می تواند به کسانی که اتومبیل های کم مصرف می سازند یا وارد می کنند جایزه بدهد، از گمرک و عوارض اتومبیل ها و موتورسیکلت های کم مصرف و برقی بکاهد، زیر ساخت های شارژ اتومبیل های برقی را فراهم کند و خطوط ریلی کشور مانند تراموا و قطار را افزایش دهد.
آب شرب نیز یکی دیگر از عرصه هایی است که سوبسید ناپایدار آن برای دولت هزینه سنگینی ایجاد کرده. یک ماه قبل آقای امینی معاون بهره برداری شرکت آبفا، قیمت تمام شده آب شرب را برای هر متر مکعب ۱۵ هزار تومان اعلام کرد. این قیمت به احتمال زیاد بدون در نظر گرفتن سرمایه گذاری های کلان برای تاسیسات زیر بنایی مانند سد سازی، ساخت تصفیه خانه ها و خطوط انتقال آب محاسبه شده و این رقم احتمالاً فقط شامل هزینه های نگهداری تاسیسات زیر بنایی، استحصال و تصفیه و توزیع آب است. هزینه ای که شرکت آب و فاضلاب از مصرف کننده برای یک متر مکعب آب دریافت می کند، اکنون به صورت متوسط ۲۰۰۰ تومان است. پس در واقع دولت برای هر مترمکعب آب شرب ۱۳ هزار تومان یارانه پرداخت می کند. هم اکنون یارانه آب شهر تهران سالیانه ۷۳ میلیون دلار است که اگر مصرف کل کشور را در نظر بگیریم، خیلی خوشبینانه ۲ میلیارد دلار برای آب شرب سوبسید هزینه می شود.
قیمت غیر واقعی آب شرب باعث شده که فرهنگ صرفه جویی و مصرف بهینه از بین برود. اکنون مصرف سرانه آب در تهران و بعضی از شهرهای بزرگ، گاه به۲۸۰ لیتر می رسد. این در حالی است که مصرف سرانه آب شرب کشورهای اروپایی۱۲۰ لیتر است. مصرف بی رویه موجب شده که به بحران آب شرب شهرهای کشور دامن زده شود و یکی یکی دچار قطع جریان آب در شبکه شوند. حال آنکه اگر دولت می خواست به آب شرب سوبسید پایدار بدهد، باید بودجه خود را در مسیر رواج وسایل کاهنده و آموزش فرهنگ مصرف بهینه آب هزینه می کرد.
شهریار بدیعی
باسلام
هزینه یک متر مکعب آب شرب با استفاده از تکنولوژی روز (اسمز مکعوس ) و تنتقال آن به محل های مصرف بیش از ۱۰۰ هزار تومان می باشد کهد با حتساب این عدد در محاسبات تقریبا ععد این سوبسیت در بخش آب شرب با عدد سوبسیت در بنزین برابری می کند (۱۵ میلیارد دلار ) که این عدد اگر به کل آب هم در بخش کشاورزی و صنعت تامین دهیم به عدد ۱۵۰ میلیارد دلار می رسیم