سهراب حقیقت همیشه دوست داشت یک کارآفرین باشد، آرزویی که ریشه در نوجوانی او در ایران داشت. یکبار سهراب برای بازدید به نمایشگاه بین المللی تهران رفت. او با دیدن کاناداییهای جدی و پرکار به این نتیجه رسید که کشورکانادا می تواند مکانی ایدهآل برای راه اندازی یک کسب وکار باشد. او در ذهن خود و با الهام از کافه های کوهستانی تهران، به کافهای در کنار آبشار نیاگارا فکر می کرد. کافه ای دنج و رویایی البته بدون کوه های بلند، ولی با منظره آبشار نیاگارا.
سهراب وقتی که با یکی از دوستانش که در کانادا زندگی می کرد این ایده را در میان گذاشت، دوستش به او گفت: “شاید بهتر باشد اول بیایی و آبشار نیاگارا را از نزدیک ببینی، چون ممکن است ایده تو آنقدر که فکر می کنی در اینجا قابل اجرا نباشد.” سهراب پس از مهاجرت به کانادا، ایده راه اندازی کافه را به کلی به دست فراموشی سپرد، اما انگیزه های کارآفرینی او همچنان پابرجا ماند. وی برای ادامه تحصیل به دانشگاه واترلو در انتاریو رفت و در زمان دانشجویی با دختری به نام سحرناز صفری آشنا شد و این دو به سرعت با هم ازدواج کردند. سپس تصمیم گرفتند که به جای پذیرایی از مردم در کافه نیاگارا و با غذاهای خوشمزه، به دنبال ایده ای دیگر بروند. حالا نقطه تمرکز سهراب از آبشار به سمت آسمان تغییر کرده بود.
این دو شریک زندگی، به شرکای کاری تبدیل شدند و با راه اندازی استارتاپی به نامSpaceRyde، تصمیم گرفتند که به اوبر (Uber) فضایی تبدیل شوند. طرحشان این بود که با شیوه ای ارزان قیمت، ماهواره شرکتهای خصوصی را به مدار زمین ارسال کنند. فکر اولیه به این شکل بود که یک بالون از جنس پلیاورتان و پر از هلیوم، موشک کوچکی را که حامل ماهواره است تا ارتفاع ۳۰ کیلومتری زمین بالا می برد و از آن جا موشک اصلی شلیک می شود و ماهواره را که می تواند به کوچکی یک جعبه کفش یا به بزرگی یک یخچال کوچک باشد را در مدار مورد نظر تحویل مشتری بدهد.
با همین ایده، این زن و شوهر جوان کار خود را از یک گاراژ به اندازه دو اتومبیل شروع کردند. شرکت آنها به سرعت از یک حمایت ۱۰ میلیون دلاری برخوردار شد و اکنون ۳۰ کارمند برای آنها کار می کنند و از طرف کریس هادفیلد که مشهورترین فضانورد کانادا است حمایت می شوند. این فرمانده سابق ایستگاه فضایی بینالمللی، در باره این دو نفر می گوید: روشی که آنها پیش گرفته اند بسیار هوشمندانه است.
در حال حاضر شرکت SpaceX که متعلق به ایلان ماسک است به عنوان بازیگر اصلی بازار پرتاب ماهواره های تجاری شناخته می شود. شرکتی که چندین میلیارد دلار سرمایه و پشتوانه علمی و فنی بسیار قوی دارد. آنچه می تواند شرکت SpaceRydeرا در کنار چنین رقیب قوی در بازار رقابت نگاه دارد، هزینه اندک پرتاب ماهواره است. هزینه شرکت اسپیس ایکس، برای فرستادن حداقل ۲۰۰ کیلو بار به فضا، ۱/۱ ملیون دلار است. در صورتی که شرکت اسپیس راید، به ازای هر ۱۵۰ کیلو بار فضایی، فقط ۲۵۰ هزار دلار دریافت می کند. دلیل ارزانی کارشان این است که طی کردن ۳۰ کیلومتر از یک مسیر ۴۰ کیلومتری با بالون هیلیوم که قابلیت استفاده مجدد را دارد، خیلی ارزان تر از فرستادن بار با موشک چند مرحله ای و سوخت جامد تمام می شود.
فعالیت سحرناز صفری و سهراب حقیقت بر روی پروژه فرستادن موشک به فضا، آنهم در کشوری که سابقه پرتاب موشک را نداشت و با امکانات و سرمایه ناچیز، در ابتدا عاقلانه به نظر نمی رسید. برای شروع کار اول با همه کسانی که در کانادا ممکن بود ارتباطی با صنعت فضایی داشته باشند تماس گرفتند. سپس با کمک سه مهندس، قطعات لازم را از اینترنت خریدند و به هم وصل کردند. آنها اولین موشک خود را در گاراژ خانه ساختند و آن را با اسپری به رنگ آبی در آوردند. سخت ترین قسمت کار گرفتن مجوز برای پرتاب آزمایشی یک موشک در کشوری بودکه فاقد قوانین پرتاب موشک است. سرانجام سه سال پیش مجوز آزمایش موشک برای اسپیس راید صادر شد. پرتاب ایمن اولین موشک، آنهم بدون اینکه منفجر شود، روند صدور مجوز پرتاب های آینده را تسهیل کرد.
سحرناز می گوید: من و سهراب توانایی های متفاوتی داریم، بنابراین مسئولیتهای متفاوتی را در شرکت به عهده گرفته ایم. بخش واقعاً سخت کار ما این است که وقتی به خانه میرسیم و در آخر هفتهها و تعطیلات، درباره کار صحبت نکنیم. چون ما یک پسر چهار ساله داریم که باید به او رسیدگی کنیم. اسپیس راید تنها فرزند دوم ما است.
یک دیدگاه بنویسید