رفاه

منابعی مانند آب، هوا، خاک، جنگل و معدن، امکاناتی ساخته طبیعت هستند که بشر همواره از آنها برای ایجاد رفاه خود استفاده کرده است. البته تا ۲۰۰ سال پیش به دلیل جمعیت اندک جهان و نبود ابزار مناسب، استفاده از منابع طبیعی بسیار محدود بود و آسیب جدی به طبیعت وارد نمی شد. بعد از کشف پنی سیلین که موجب افزایش تصاعدی جمعیت جهان شد و پس از اختراع ماشین بخارکه ابزار قدرتمندی را در دست بشر قرار داد، استفاده از منابع طبیعی شدت گرفت و رفاه مردم جهان نیز در مدتی کوتاهی، بشدت متحول شد.

یکی از منابع طبیعی که نقش پر رنگی در بوجود آوردن رفاه بشر دارد، جنگل ها هستند. استفاده از درختان جنگل به عنوان سوخت و کاربرد چوب برای ساختن وسایلی مانند خانه و میز و نیمکت، تاریخچه ای به درازای تاریخ بشریت دارد. یکی دیگر از منافع حیاتی جنگل ها، جذب کربن هوا و تبدیل آن به اکسیژن است. بعد از اختراع اره برقی و ابزار چوب بری، اگرچه رفاه بشر پیشرفت کرد ولی جنگل زدایی نیز به شدت افزایش یافت. فقط در طول قرن بیستم میلادی، یک پنجم از ۵ میلیارد هکتار مساحت جنگل های جهان برای استحصال چوب از میان رفت. در حال حاضر نیز سالانه۱۰ میلیون هکتار از درختان جنگل ها قطع می شود، چندانکه ذخیره جهانی جنگل رو به نابودی است.

یکی دیگر از منابع طبیعی که نقش مهمی در ایجاد رفاه بشریت بر عهده دارد، معادن هستند. از آن میان معدن ذغال سنگ و نفت است که بخصوص بعد از انقلاب صنعتی از اهمیت زیادی برخوردار شدند. سابقه استفاده از ذغال سنگ به بیش از ۳۰۰۰ سال قبل باز می گردد. ولی از نیمه قرن نوزده میلادی بود که استخراج این ماده معدنی سرعت گرفت. در سال ۱۹۷۰ میزان استخراج ذغال سنگ در سراسر دنیا در حدود ۳۵۰۰ میلیون تن بود. این میزان در سال ۲۰۲۰ به ۸۰۰۰ میلیون تن رسید، یعنی فقط ظرف ۵۰ سال بیشتر از دو برابر افزایش یافت. بیشترین محل استفاده از ذغال سنگ در تولید برق و صنایع فولاد است که هر دو نقش بزرگی در رفاه انسان بازی می کنند.

نفت و مشتقات آن نیز یکی دیگر از مواد معدنی هستند که سابقه ای تاریخی دارند. سومری ها از حدود چهارهزار و پانصد سال پیش، با برخی از مواد نفتی که به صورت خود جوش از زمین خارج می شد، آشنایی داشتند و از قیر برای عایق‌کاری کشتی‌ها استفاده می‌کردند. در قرون وسطی نیز نفت سفید پالایش شد و از آن برای سوخت چراغ استفاده کردند. تنها از اواخر قرن ۱۹ میلادی بود که اهمیت شگفت انگیز نفت آشکار شد. در سال۱۹۵۰ میزان استخراج نفت در جهان روزانه ۱۰ میلیون بشکه بود، این میزان در سال ۲۰۲۲ به رقم باور نکردنی روزانه ۷۷ میلیون بشکه رسیده است. البته مدتی است به دلیل آشکار شدن اثرات زیان بار سوخت های فسیلی برای تغییرات آب و هوایی، اکثرکشورهای جهان به دنبال جایگزین کردن سوخت فسیلی با انرژی های تجدید پذیر هستند. ولی ظاهراً بر اساس همین آمارها، فعلاً توفیقی بدست نیاورده اند. به برکت نفت و مشتقات آن هم اکنون ۱/۴ میلیارد اتومبیل در جاده ها و ۲۳/۷۰۰ هواپیما در آسمان و ۶۲/۱۰۰ کشتی عظیم اقیانوس پیما در دریاها مشغول خدمات رسانی و تامین رفاه برای مردم جهان هستند. از طرفی مصرف بی رویه نفت و مشتقات آن، باعث آلودگی غیر قابل کنترل هوای شهرهای بزرگ و افزایش گازهای گلخانه ای و گرمایش جهانی شده است.

سایر منابع طبیعی مانند آب و خاک نیز در اثر استفاده بیش از اندازه و غیر پایدار رو به اضمحلال هستند و به مرحله ای رسیده اند که نه تنها ادامه نسل بشر را حمایت نمی کنند، بلکه از نظر اقتصادی، به تدریج زیان استفاده از این منابع، از منفعت شان افزون تر می شود. هم اکنون می توان گفت که جهان با بحران کمبود آب مواجه است. بعلاوه خاک های کشاورزی بقدری ضعیف شده اند که مرتباً باید با مقادیر بیشتری از کودهای شیمیایی تقویت شوند.

بر اساس همین پیچیدگی روابط بین اقتصاد جهانی و منابع طبیعی و لزوم بررسی زمان به پایان رسیدن توان محیط زیست برای فراهم کردن رفاه مردم زمین، اخیراً دانشگاه کمبریج مطالعه وسیعی در جهت ارزیابی نقش منابع محیط زیست بر روی اقتصاد جوامع بشری انجام داده است. پروفسور پارتا داسگوپتا که مدیر این مطالعه است، در پایان مطالعه اعلام نمود: رفاه شگفت انگیز بشریت در دو قرن اخیر، به قیمت ویرانگری طبیعت به دست آمده. در شرایطی که تحمل طبیعت رو به اتمام است، اگر جهان بخواهد از نابودی نجات پیدا کند، همه کشورها باید طبیعت را به عنوان یک دارایی جهانی بشناسند و تمام معیارهای فعلی خود را برای تعریف رفاه اقتصادی، مورد باز اندیشی قرار دهند. رشد و توسعه اقتصادی پایدار در گرو این است که تشخیص دهیم تامین رفاه نیاز به ایجاد توازنی دقیق و شکننده بین استفاده از منابع طبیعی و ظرفیت طبیعت برای تامین این خواست ها دارد.

دیوید اتنبورو، مستند ساز و طبیعت‌شناس مشهورکه مقدمه ای بر این مطالعه نوشته، می گوید: این گزارش جامع و فوق العاده مهم به ما نشان می دهد که چگونه می توانیم با کنار هم قرار دادن علم اقتصاد و علم اکولوژی، طبیعت و در نتیجه بشریت را از نابودی نجات دهیم. طبیعت خانه ما است و لازم است که با استفاده از اقتصادی پایدار آن را بهتر مدیریت کنیم. این تحقیق در نهایت خواستار تغییر بنیادی رویکرد اقتصادی بشریت، نسبت به طبیعت و محیط زیست شد.