یک اشتباه رایج در بین مردم، مسئولان، منابع خبری و حتی اقتصاد دان ها، این است که می گویند قیمت دلار یا طلا یا سایر ارزها، تغییر پیدا کرده. در صورتی که این ارزش ریال است که تغییر می کند که به صورت نسبی، به نظر می رسد قیمت سایر اسعار تغییر کرده. به عنوان مثال، هرگاه اعلام شد قیمت دلار افزایش پیدا کرده، اگر به سایت های بین المللی قیمت ارز نگاه کنید، می بینید که قیمت دلار نسبت به فرانک سوئیس یا پوند انگلیس و یا یورو تغییر نکرده، در صورتی که به نسبت ریال، قیمت تمام ارزها افزایش پیدا کرده.
در آغاز سال ۱۳۸۴ قیمت یک دلار حدود ۹۰۰ تومان بود. این رقم تا ابتدای سال ۱۳۹۰ یعنی ظرف ۶ سال، حدود ۱۵ درصد، یعنی۱۳۰ تومان افزایش پیدا کرد، در حالی که رشد اقتصادی از حدود۲۰ درصد در ابتدای سال۸۴ ، ظرف ۸ سال به منفی ۴/۵ درصد رسید. طبق یک اصل اقتصادی، نیروی محرکه ارزش پول ملی هر کشور، در ارتباط با رشد اقتصادی است. پس می توان نتیجه گرفت، کاهش ارزش ریال در ۶ سال اول به نسبت افت رشد اقتصادی، بسیار اندک بود. ناگهان در سال۱۳۹۰ فنر کنترل ارزش ریال، در رفت و در کمتر از دو سال، قیمت ارز ۴ برابر و ارزش پول ملی یک چهارم شد. بار دیگر این فنر در شهریور سال۱۳۹۷ در رفت و بعد از افُت و خیزهائی، اکنون با بیش از ۳۰۰ درصد افزایش به راه خود ادامه می دهد.
اگر بخواهیم دلایل افت ارزش پول ملی را بررسی کنیم، احتیاج به هزار گونه آمار و تحلیل کارشناسانه داریم. ولی می توان بانیم نگاهی به بودجه دولت و با یک حساب سر انگشتی علت را کشف کرد. ظرف ده سال گذشته ارقام کل بودجه، نزدیک به ۵/۵ برابر افزایش پیدا کرده، در همین دوران صادرات اصلی کشور یعنی نفت و مشتقاتش، تحت تاثیر تحریم ها، تا حد نصف و قیمت نفت نیز حدود ۳۰ درصد کاهش داشته. از مجموع این متغییر ها چیزی در حدود ۱۲ برابر کاهش منابع بدست می آید. پس طبیعی، منطقی و علمی است که در چنین شرایطی، برای تامین کسری بودجه، قیمت اسعار خارجی باید دوازده برابر افزایش یابد، یا در واقع ارزش پول ملی۱۲ برابر کاهش پیدا کند.
۸۰۰ سال پیش سعدی بزرگ، نسخه حل این مشکل را نوشته و فرموده” چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن” حال اینکه در شرایط پائین آمدن حجم تولید ملی و ساعت کار مفید و کاهش منابع درآمد، هیچ نشانه قابل لمس و موثری در تمام دولت های اخیر ایران، مبنی بر میل به کاستن مخارج دیده نمی شود، حتی به نظر می رسد ولخرجی و خاصه خرجی و افزودن به انواع سوبسیدهای آشکار و پنهان، یکی از افتخارات دولت ها محسوب می شود. در این سالها مراکزی هم که از دولت بودجه دریافت می کنند، به جای صرفه جوئی و درآمد زائی، بدون توجه به عاقبت کار، همه برای دریافت بودحه بیشتر، ندای”هل من مزید” سر داده اند.
سال آبی امسال از نظر بارندگی بسیار پر بار بود و تا همین حالا با ۳ برابر افزایش، رکورد پنجاه سال اخیر را شکسته است. البته نباید فراموش کنیم که در ۱۱ سال متوالی اخیر، کشور همواره از خشکسالی رنج برده است و تقریباً بیشتر ذخایر زیر زمینی خود را مصرف کرده. از طرفی بخش بزرگی از حجم بارندگی های لجام گسیخته امسال نیز، بدون استفاده موثر به دریاها ریخت. از سوی دیگر کارشناسان پیش بینی می کنند، در اثر گرمایش جهانی، که موجب همین بارندگی ها بود، امسال کشور هوای بسیار گرمی را تجربه خواهد کرد. هم اکنون که در اواخر بهار هستیم، چندین شهر کشور، گرمای بالای ۵۰ درجه را تجربه می کنند و چند صد هکتار از مراتع و جنگل ها، به خاطر گرمای هوا آتش گرفته و اندوخته اندک استراتژیک فضای سبز کشور را به تاراج برده.
ما نمی توانیم به شرایط موردی واتفاقی دلخوش باشیم و از مدیریت مستمر آب غافل شویم. نباید فراموش کنیم که مناطقی از کشور هم اکنون در شرایط خشکسالی به سر می برد، اکثر مخازن زیر زمینی آب خالی است و بارندگی ها نتوانسته آنها را بازسازی کند، مصرف سرانه بالا است، راندمان کشاورزی پائین است، حجم زیادی از آب توسط فاضلاب شهری و صنعتی آلوده می شود. در واقع کشور از یک مدیریت پایدار در بخش آب برخوردار نیست.
در این شرایط نوید مسئولان مبنی بر اینکه امسال برای تامین آب مشکلی نداریم! یا اینکه مساحت دریاچه ارومیه گسترش یافته! یا اینکه تالاب ها پر آب شده اند! یا سدها سرریز کرده اند! چه دست آوردی برای مدیریت استرانژیک استراتژی آب کشور محسوب می شود. چه گام موثر و پایداری برای “نجات” ارومیه برداشته شده؟ چه مقدار از آب شرب و کشاورزی در اثر صرفه جوئی در مصرف آب و افزایش راندمان بدست آمده؟ چه تمهید و اقدامی به کار رفته که تالاب ها پر شده اند؟ چه اقدام اصولی انجام گرفت که سدها لبریز گردیده اند؟ آیا انتشار چنین خبرها نتیجه دیگری جز ترغیب مردم و کشاورزان به بر آوردن ندای “هل من مزید” در بر دارد؟ با این گونه تبلیغات کشاورزان خوزستانی متوقع است که همچنان به کاشت برنج ادامه دهد، توریست ها و اهالی اصفهان توقع دارند آب زاینده رود مرتباً جاری باشد. اهالی تهران لابد مصرف روزانه را، از ۲۵۰ لیتر به سمت ۳۰۰ لیتر خواهند برد.
یکی از روش های مدیریت پایدار آب ذخیره کردن در دوران ترسالی و تامین حداقل آب در زمان خشکسالی است. البته برای تامین حداقل نیاز مردم، ده ها روش وجود دارد که نگاه کردن به آسمان یکی از آن روش ها محسوب نمی شود. پایدارترین روش تامین آب، صرفه جوئی در مصرف و بالا بردن راندمان آب است.
شهریار بدیعی
با سلامو احترام
مطلب جالبی بود استفاده کردم.