تبلیغ نوشابه

شرکت تبلیغاتی خیلی معتبری، یک برنامه تبلیغاتی پر هزینه، برای یک کارخانه نوشابه سازی در منطقه کشورهای عربی انجام داد. ولی پروژه آنها به شدت شکست خورد.

مدیر تبلیغات چون عربی نمی دانست تصمیم گرفت پیام را تصویری به مردم محلی انتقال دهد. سه پوستر طراحی کرد، در اولی مردی را نشان می داد که خسته و کوفته در بیابان نشسته. در پوستر دوم نشان می داد، همان مرد درحال خوردن نوشابه برند آنها بود و در پوستر سوم همان مرد را نشان می داد که بسیار سرحال و شاداب در صحرا حرکت می کند.

تعداد زیادی از سه این سه پوستر در ابعاد بیلبورد چاپ شد و ترتیب نصب پوسترها  با شماره در پشت هر یک مشخص شد و پوسترها در منطقه وسیعی نصب گردید.

می دانید مشکل چه بود؟ او نمی دانست که عربی را از راست به چپ می نویسند. در نتیجه اول پوستر سوم نصب شد، بعد پوستر اول و بالاخره پوستر سوم!! در نتجه تبلیغات با شکست مواجه شد.

منطق قوی

دونفر مشغول تماشای غواص ها بودند. اولی پرسید: چرا غواص ها همیشه از پشت به داخل دریا می پرند. دومی گفت: خوب اگر از جلو بپرند می افتند داخل قایق.

امتحان فلسفه

استادی برای امتحان فلسفه دانشگاه، یک صندلی را به دانشجویان نشان داد و گفت: شما با چه استدلالی می توانید وجود این صندلی را انکار کنید؟

دانشجوها شروع به نوشتن برگه های امتحانی خود کردند. بعد از مدت کوتاهی، یکی از دانشجوها برگه خود را تحویل داد و جلسه امتحان را ترک کرد.

روزی که نمره ها اعلام شد، همه با تعجب دیدن او بالاترین نمره را گرفته! او بر روی برگه اش فقط یک جمله کوتاه نوشته بود: «کدام صندلی؟»