آقای محمد واعظی فارغ التحصیل رشته کامپیوتر است، او که علاقه و دغدغه جامعه شناسی دارد، سال ها روزنامه نگار اجتماعی بوده، سپس جذب سینما به خصوص سینمای مستند شده. ایشان اولین فیلم مستند خود را در سال۱۳۹۰ با نام « فصل نان» ساخت که برگزیده جشنواره فیلم۱۰۰ شد. وی تاکنون نزدیک به ۱۰ فیلم مستند کوتاه و بلند ساخته است. او در سال ۹۶ با آقای محمد قائم پناه پایه گذار استارت آپ «کِشمون» آشنا شد و به او گفت: من از کار شما در کشمون خیلی خوشم آمده و می خواهم درباره اش یک مستند بسازم. این نقطه آغاز ساخت مستند «رویای آب» بود که روایتی است از مبارزه با بحران آب.
این ماه پای صحبت آقای محمد واعظی می نشینیم تا با تجربیاتش در مورد آب و راه حل ارائه شده برای بحران کمآبی، در فیلم مستند رویای آب، که درباره استارت آپ کشمون است، آشنا شویم.
شما چگونه جذب مسائل محیط زیست شُدید؟
من در شهر کوچکی به نام صائین قلعه در استان زنجان به دنیا آمدم. شهر ما در آن زمان حدود ۱۲ هزار نفر جمعیت داشت. اجداد من کشاورز بودند و من هم در محیطی طبیعی بزرگ شدم. این نزدیکی و درگیری با طبیعت حساسیت من نسبت به محیط زیست را اضافه کرد. تقریباً ۱۵ ساله بودم که با چند تن از دوستانم در صائین قلعه، یک NGO زیست محیطی به اسم “جمعیت کوهستان سبز” تاسیس کردیم. هرچند سنمان کم بود ولی هدفمان این بود که جلوی تخریب و آلودگی کوهپایه های اطراف را بگیریم. در مسیر همین NGO وارد حوزه آموزش شدیم و با کمک افرادی که می شناختیم، سعی کردیم سطح آگاهی زیست محیطی را در شهرمان بالا ببریم. این اولین گام محیط زیستی من بود. بعد از این بود که روز به روز علاقه ام و اطلاعاتم نسبت به مسائل محیط زیستی بیشتر شد. در طول سال های بعد بعضی اوقات به خاطر مسائل زندگی از این هدف فاصله گرفتم، ولی این خط ارتباطی بین من و طبیعت هیچ وقت قطع نشد و به تدریج در صدر مسائل زندگیام قرار گرفت. اکنون نیز هر کاری برای محیط زیست از دستم بر بیاید انجام می دهم و هدفم این است که حساسیت آدم ها را نسبت به این موضوع بالا ببرم.
چه شد که از میان مسائل محیط زیست، مسئله آب برای شما برجسته شد؟
شهر کوچک ما در کنار ابهررود واقع شده. این رودخانه از نوع رودخانه های زاینده است، به این معنی که در طول مسیر، آب از بستر و کناره های رود می جوشد و به مقدار آب رودخانه افزوده می کند. در گذشته کشاورزان در فـصل بهـار، در مسیر رودخانه، سیل بند هایی درست می کردند و راه عبور بخشی از آب را می گرفتند و آب را برای مصارف کشاورزی به طرف مزارع خود، هدایت می کردند. آب اضافه هر مزرعه جذب زمین می شد و دوباره به صورت چشمه های خود جوش، به رودخانه باز می گشت و جاری می شد تا به آب بند بعدی می رسید. در سال ۴۸ آب زیر زمینی در منطقه ما بقدری زیاد بود که معمولا چاه ها در۲ متری به آب می رسیدند و حتی در زمستان سطح آب بقدری بالا می آمد که تنورهای منازل پر از آب می شد و دیگر امکان پخت نان وجود نداشت. این وضعیت تا اواخر دهه ۵۰ به همین شکل بود تا اینکه آب رودخانه ابهررود به تدریج خشک شد و پدر من و سایر کشاورز ها که زمین های اطراف را در اختیار داشتند، مجبور به حفر چاه شدند. در آن زمان چاه در۱۰متری به آب می رسید و کشاورزان با استفاده از یک موتور دیزلی آب را از چاه خارج می کردند. از اوایل دهه۸۰ چاه های کم عمق خشک شد و کشاورزان منطقه مجبور به حفر چاه های عمیق تر شدند. این بار در عمق ۳۰ متری به آب می رسیدند و از آن بهره برداری می کردند. موتورهای دیزلی هم کم کم جمع شد و موتور برقی جای آن را گرفت و دیگر صدای موتورهای دیزلی در منطقه شنیده نمی شد. اکنون عمق چاه ها به ۹۵ متر رسیده. یعنی من در فاصله نوجوانی تاکنون، مرگ آب را در منطقه خودمان که منطقه پرآبی بود به چشم دیدم. دیدم رودخانه ها کاملاً خشک شدند، چشمه ها خشک هستند و سطح آب زیرزمینی به خاطر چاه های زیادی که به ویژه در اواخر دهه ۸۰ زده شد، خیلی خیلی پایین رفت. این تغییرات و تاثیر کم آبی در زندگی و اشتغال اهالی منطقه، باعث شد نظر من به طرف آب جلب شود.
چگونه شد که مستند ساز شدید؟
من همیشه آدم کنجکاوی بودم. رشته تحصیلیام کامپیوتر است، ولی به دلیل کنجکاوی شغل خبرنگاری را انتخاب کردم و چون علاقه زیادی به عکس و تصویر و فیلم داشتم به سمت سینما کشیده شدم. آن زمان در شهر امکانات زیادی نداشتم و دسترسی به سینما و منابع تصویری کم بود. اینترنت که آمد کار خیلی راحت شد و درِ بزرگی به روی من باز شد. اینترنت باعث شد یک سری تصاویر و فیلم هائی که در باره آنها زیاد خوانده و شنیده بودم ولی هرگز ندیده بودم ببینم و فرصت های از دست رفته را جبران کنم، در نتیجه علاقه ام به سینما افزایش پیدا کرد. حالا دیگر می توانستم در خانه خود بنشینم و دنیای سینما را به روی خود باز کنم. خیلی زود به طرف سینمای مستند جلب شدم چون نزدیک ترین شکل تصویر به حرفه قبلی من یعنی خبرنگاری بود. در سینمای مستند اتفاقات واقعی برای آدم های واقعی می افتاد و در آن هم حقیقت وجود دارد و هم کنجکاوی. من مستند سازی را به صورت خودآموخته و تجربی یادگرفتم. البته دو سال در کنار آقای محمد شیروانی که مستند ساز صاحب نامی است کار کردم و سعی کردم با کمک ایشان و از زاویه دیدگاه علمی به مستند سازی نگاه کنم.
چگونه شد که مستند رویای آب را ساختید؟
در سال ۱۳۹۶پروژه مستندی را با تعدادی از دوستانم آغاز کرده بودم درباره روش های نوین کارآفرینی. می خواستیم بدانیم در فضای کارآفرینی نوین ایران چه می گذرد و استارت آپ ها چگونه توانسته اند چهره کسب و کار را در ایران تغییر دهند. در آن زمان استارت آپ ها خوب رشد کرده بودند و جامعه هم به آنها توجه نشان می داد. ما به دنبال فکرهای نو و آدم جالب می گشتیم. با ۵۰ نفر از فعالان این حوزه گفتگو کردیم و داشتیم ابعاد مختلف این فضا را کشف می کردیم و فکر می کردیم که این جامعه چه حرف هایی برای انتقال دارند. در همان زمان برای ساختن فیلم خود مرتباً به جلسات استارت آپی ها و همایش ها و رویدادهایی که در این زمینه برگزار می شد، می رفتیم. آقای محمد قائم پناه هم برای معرفی استارت آپ خود و جذب سرمایه از مشهد به تهران آمده بود و من به صورت اتفاقی با ایشان آشنا شدم. آقای قائم پناه کشاورز زاده ای از شهر قائن خراسان جنوبی است و در همان جا رشد کرده است. من ایشان را زمانی که برای عده ای مشغول معرفی استارت آپ خودش بود که یک پلتفرم فروش زعفران است، ملاقات کردم. او می گفت: “من استارتآپ کشمون را به خاطر نجات آب راه انداختم”. وقتی دلیلش را سوال کردم، گفت زعفران قهرمان مبارزه با بی آبی است. یعنی در بین همه گیاهانی که در ایران می شناسیم، زعفران به کمترین میزان آب برای رشد نیاز دارد. در واقع فقط سالی ۴ بار آبیاری نیاز دارد، این در حالی است که ارزش افزوده زعفران در مقیاس متر مربع، خیلی بیشتر از سایر محصولات است. یعنی در مقایسه با گیاهانی مانند گندم یا یونجه یا گیاهان دیگر، آب کمتری لازم دارد و برداشت مالی خیلی بیشتری دارد. اما متاسفانه زعفران هیچ وقت به شیوه خوبی به فروش نرسیده است. مصرف کننده نهایی، زعفران را نزدیک به ۳ برابر قیمتی میخرد که کشاورز آن را فروخته است. همیشه این واسطه ها هستند که بیشترین سود را می برند و این کشاورز و خرده مالک زعفران است که سرش بی کلاه می ماند. پرسیدم فروش اینترنتی زعفران چه ربطی به صرفه جوئی آب دارد؟ گفت: با فروش مستقیم، وقتی زعفران بدون واسطه به دست مصرف کننده نهایی می رسد، برای کشاورز ارزش اضافی ایجاد می شود. با این درآمد اضافه، کشاورز از کاشت محصولاتی که به آب زیاد نیاز دارند بی نیاز می شود. کشاورزی که عضو این سامانه است و زعفران خود را از این طریق به فروش می رساند، تقریباً۴۰ درصد درآمد بالاتر بدست می آورد و دیگر محصولات آب بر نمی کارد. در فاز دوم این برنامه کشاورزان یک روستا برای اینکه عضو این سامانه شوند، پذیرفتند تعدادی چاه را از مدار خارج کنند. با این صحبت ها من متوجه شدم آقای محمد قائم پناه در حالی که یک استارت آپ راه انداخته، دغدغه های محیط زیستی هم دارد. در نتیجه من تصمیم گرفتم کار قبلی را کنار بگذارم و این قصه را دنبال کنم. فکر کردم این ماجرا ارزش شنیده شدن بیشتری دارد و می توانم آن را با صدای بلندتر و موثرتری بیان کنم. از طرفی کسی را پیدا کردم که دغدغه هایش با من یکی بود و خیلی شبیه خودم فکر می کرد. کسی که منابع طبیعی، زندگی کشاورزی، آب و استارتآپ در درونش وجود داشت. من احساس کردم این کار به دغدغه های محیط زیستی من نزدیک تر است. همه این موارد برای من مهم بود و به همین خاطر خیلی مصمم شدم فیلم رویای آب را حتماً بسازم. آقای محمد قائم پناه در آن زمان با سرعت درکارش موفق شده بود و پیشنهادهای زیادی دریافت می کرد که معمولاً یا جدی نبودند یا به نتیجه نمی رسیدند به همین دلیل در ابتدا موضوع را جدی نگرفتند. من بلافاصله تحقیق فیلم را شروع کردم و برای یک بخش از فیلمبرداری به قائن رفتم. وقتی من اولین تریلر مستند رویای آب را نشان آقای قائم پناه دادم، متوجه جدیت من شد و همراهی اش با پروژه صد در صدی شد. فیلم در فصل زعفران کاری سال گذشته کلید خورد و مرداد امسال هم فیلم برداری در تهران، روستاهای اطراف قائن و کیش به اتمام رسید. تحقیقات مربوط به مستند نیز علاوه بر بخش های ابتدایی، در طول ساخت و فیلم برداری به طور همزمان ادامه داشت. این مستند در واقع اولین کاری از من است که امیدوارم خیلی ها ببینند و با نگاه و ذهن من بیشتر آشنا شوند. به نظر من حوزه استارت آپ، اگر درست مدیریت شود، تنها راهی است که می تواند ما را از این وضعیت سردرگم و عجیبی که درونش هستیم نجات دهد. این عرصه پر است از آدم های خلاق با ایده های نو و خیلی عجیب و غریب که حتی تصورش هم برای مدیران اجرائی کشور امکان پذیر نیست.
چه مسائلی در فیلم رویای آب مطرح شده؟
رویای آب قصه مبارزه است. یک عده آدم در یک جایی دارند به این فکر می کنند که آینده را تغییر دهند. این کار در حد شعار باقی نمی ماند و آنها به همه ثابت می کنند تغییر آینده، چیزی عجیب و غریب و پیچیده نیست. سرزمین آنها به آب احتیاج دارد، زعفران که منبع اقتصادی حیاتی آنها است برای رشد به آب شیرین احتیاج دارد، آب در منطقه قائن در حال شور و تلخ شدن است، این آب برای کشت زعفران مناسب نیست. آب لب شوری که از ۱۵۰ متری بالا کشیده می شود و ۱۲ قنات اصلی قائن که حالا خشک شده اند، به زودی رگ حیاتی زعفران کاری را قطع می کند و کشور ما و منطقه قائن که بزرگترین قطب تولید کننده زعفران در دنیا است به زودی از دور رقابت خارج خواهند شد. با این روند درآمد زعفران از زندگی کشاورزان منطقه حذف خواهد گردید. چندان که هم اکنون این اتفاق در اطراف منطقه قائن افتاده است. افراد قدیمی می گویند ما در گذشته در این منطقه باد یا طوفان گرد و غبار نداشتیم. در حالی که اکنون شرایط مان خیلی به همسایه جنوبی، یعنی سیستان و بلوچستان نزدیک شده است. اکنون اقلیم منطقه قائن تغییر کرده. کشاورزان در گذشته به این نتیجه رسیده بودند که هر چقدر آب بیشتری از زمین بیرون بکشند، پول بیشتری به دست خواهند آورد، در نتیجه مرتباً به تعداد چاه های غیر مجاز خود می افزودند. این روند معیوب در همه جای ایران باعث خشکی و تغییر اقلیم شد. تغییر اقلیمی که می تواند محل سکونت آدم ها را تغییر دهد و آنها را وادار به کوچ کند. خیلی از افراد در قائن و اطراف به این فکر افتادند که زمین ها و باغات خود را بفروشند و برای زندگی به شمال کشور بروند. این اتفاق سال ها است برای مردم سیستان و خوزستان در جریان است. اما این بار خیلی از استان ها و تعداد زیادی از مردم تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته اند. آقای کلانتری نیز پیش بینی کرده اند، اگر شرایط با همین روند پیش برود تا ۵۰ سال آینده، ۲۱ استان کشور خشک و۷۰ درصد مردم ناچار به مهاجرت خواهند بود. فاجعه ای که بیخ گوش ما است، البته خیلی ها به آن توجه نمی کنند. حالا گروهی از مردم قائن، چون کالایی که می کارند گرانبها است و در مناطق دیگر کشور محصول با این کیفیت به عمل نمی آید، نگران میزان مصرف آب شدند. آنها ریشه یابی کردند و به این نتیجه رسیدند که کاشتن محصولاتی مانند یونجه و گندم در قائن غیر اقتصادی و نا معقول است. اگر کشاورز از فروش زعفران، پول لازم برای زندگیش را پیدا کند، دیگر نیازی به کاشت گندم یا یونجه نخواهد داشت. این افراد تلاش کردند این روند را تغییر دهند و کشاورزی را با آب کمتری انجام دهند و زمین هائی که برای کشت یونجه و گندم استفاده می کند را زعفران بکارند، دست واسطه ها را کوتاه کنند، آب کمتری مصرف کنند و درآمد بیشتری داشته باشند و حتی حاضر شدند در جهت منافع خودشان چاه های اضافه را از مدار خارج کنند، تا سطح آب های زیر زمینی بالا بیاید. ما در فیلم نشان می دهیم که با استارت آپ کشمون درآمد یک کشاورز چگونه توانسته یک رشد ۳۰ تا ۴۰ درصدی داشته باشد. یکی از روستا ها پارسال در سایت فقط یک عضوداشت، الان کشمون دارای ۲۸ عضو کشاورز از همان روستا است و روستاهای دیگر در حال اضافه شدن هستند و سیستم در حال گسترش است. در این سیستم مصرف کننده می تواند کشاورز را ببیند و با روند تولیدات محصول او آشنا شود و هرکدام را که پسندید از او خرید مستقیم کند. مسئله دیگر اختلاف قیمت زعفران در ایران و جاهای دیگر دنیاست. یک آشپز و برنامه ساز معروف به نام نایجل اسلیتر که در برنامه ای مربوط به خاورمیانه از بی بی سی به ایران آمده بود، به تربت حیدریه رفت. او از دیدن نحوه کشت زعفران بسیار هیجان زده شد و در برنامه اش گفت زعفران در ایران از کشاورزان به قیمت کیلویی ۵ میلیون تومان خریداری می شود، در حالی که در انگلستان هر کیلو زعفران ۴ هزار پوند قیمت دارد. زعفران ایرانی هم اکنون به صورت فله صادر می شود و با بسته بندی های اعلاء به اسم زعفران اسپانیا و افغانستان فروخته می شود. یکی از اهداف استارت آپ کشمون این است که این درآمد ها به کشاورز ایرانی برسد، نه به واسطه های بین راه. این کاری است که برای اکثر کالاهای کشاورزی می توان انجام داد تا هم کشاورز مرفه تر شود و هم کمتر آب را هدر دهد.
چه کارهائی در دستور کار آینده خود دارید.
مستند بعدی من هم در مورد آب است و پیوند آن با موضوع مهاجرت، چه درون سرزمین و چه بیرون از سرزمین. فیلم روایت قصه آدم هایی است که کمبود آب، سرنوشت مهاجرت را برایشان رقم زده. این در واقع از یک روایت شخصی می آید، من به خاطر آینده ترسناکی که با بحران آب می تواند در انتظار ما باشد به مهاجرت فکر کرده ام. ما در فیلم رویای آب برای حل مشکل کم آبی راهکار نشان دادیم. شاید برای مستند بعدی نیز آدم هایی باشند که بخواهند تجربیات خود را روایت کنند. تحقیق این کار شروع شده، من به فکر یک مستند سوم هم هستم که شیوه ساخت آن کمی با روایت مستندهای کلاسیک فرق می کند. یک کار تجربی خواهد بود که باز هم موضوع آن آب است.
از اینکه وقت خود را در اختیار ماهنامه KWC قرار دادید از شما متشکریم.
یک دیدگاه بنویسید