روز سه شنبه (۱۸ دسامبر سال ۲۰۱۸) دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا، با انتشار پیامی غافلگیر کننده در شبکه توئیتر نوشت: «سربازان ما به خانه بازمیگردند!» و به این شکل تصمیم خود مبنی بر خارج کردن نظامیان آمریکا از سوریه را اعلام کرد. روز بعد نیز ترامپ برنامه آمریکا برای کاهش تعداد نظامیان کشورش در افغانستان را از طریق توئیتی دیگر با عنوان(آمریکا دیگر قرار نیست پلیس خاورمیانه باشد) به اطلاع جهانیان رساند. وی تصریح کرد: ستیزهجویان داعش تقریباً از میان رفتهاند و او به این خاطر قصد بازگرداندن سربازان ایالات متحده را دارد. خبرگزاری فرانسه نیز به نقل از یک مقام نظامی آمریکایی نوشت: ترامپ تصمیم گرفته که حدود نیمی از چهارده هزار سرباز آمریکایی مستقر در افغانستان را از این کشور خارج کند. این دو خبر بقدری غافل گیر کننده بود که جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا که از مخالفان خروج نیروهای آمریکایی از سوریه است، بلافاصله پس از تصمیم ترامپ، از مقام خود استعفا کرد.
این فقط اطرافیان ترامپ نبودند که از خبر خروج آمریکا از سوریه و افغانستان شوکه شدند، تحلیلگران سیاسی هم انتظار چنین مواضعی را نداشتند. بعد از انتشار این دو خبر، سیل اظهار نظر کارشناسان و تحلیل گران (که این روزها تعدادشان بسیار زیاد شده) از تمام جناح ها و نحله های فکری سرازیر شد. عده ای تحلیل کردند که این توافقی بین ترامپ و ترکیه بر علیه کردها است، عده ای معتقد بودند که اجرای چنین تصمیمی باعث خوشحالی و مسرّت طالبان خواهد شد. بعضی ها گفتند ترامپ چون به سرنوشت سیاسی خود در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فکر می کند، این کار را انجام داده. عده ای حدس زدند که معاملهای بین دولت سوریه، آمریکا، ترکیه و حزب دمکراتیک سوریه صورت گرفته. یک تحلیل گر که ظاهراً از بقیه واقع بین تر بود گفت: هنوز هیچ تحلیل روشن و قاطعی در رابطه با چرایی این تصمیم و اینکه چه توافقاتی پشت پرده انجام گرفته و چه نتایجی به بار خواهد آورد، وجود ندارد.
در صد سال گذشته انتخابات رئیس جمهوری آمریکا معمولاً در بین کاندیدا هائی با یک پیشینه سیاسی، مانند نمایندگان مجلس سنا و یا فرمانداران ایالتی برگذار می شد. دونالد ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکا است که مستقیماً از دنیای اقتصاد واردکاخ سفید شده. مدرک دانشگاهی او اقتصاد با گرایش معاملات املاک است. ترامپ در سال ۱۹۶۷ پس از فراغت از تحصیل، با ثروتی برابر با۰۰۰/۲۰۰ دلار که خانواده اش به او دادند، کار خود را در معاملات املاک نیویورک آغاز کرد. ثروت وی پس از ده ها بار اعلام ورشکستکی در ظرف ۵۰ سال گذشته و سه طلاق که هزینه های هنگفتی روی دستش گذاشت، اکنون ۵/۴ میلیارد دلار برآورد می شود، که نشان دهنده شم اقتصادی او است. در سال۱۹۹۰، ترامپ وقتی کازینو تاج محل را راه انداخت کارش رونق نگرفت و بدهی های عظیم بالا آورد و مجبور شد در سال ۱۹۹۱ اعلام ورشکستگی کند. بار بعد در رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸، شرکت «ترامپ اینترتینمنت» با بیش از ۷/۱میلیارد دلار بدهی اعلام ورشکستگی کرد. شرکت های ترامپ بین سال های ۱۹۹۱و ۲۰۰۹ چهار بار اعلام ورشکستگی کردند. زمانی که در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری به عنوان یک نقطه ضعف، در مورد این ورشکستگی ها از ترامپ سوال شد، او گفت «از قوانین کشور» به نفع تجارت و کسب و کار خود بهره برداری کرده است. این کارنامه نشان می دهد که او تاجری “زرنگ” است و می داند کی باید روش خود را تغییر دهد و حتی اعلام ورشکستگی کند.
آمریکا در حال حاضر بدهکار ترین کشور جهان است. در سال ۲۰۱۸ بدهی خارجی دولت آمریکا به رقم حیرت آور ۵۱۶/۲۱ تریلیون دلار رسید. برای درک عظمت این مبلغ کافی است بدانید هر آمریکایی به طور متوسط ۰۰۰/۶۰ دلار به دنیا بدهکار است! رشد سرسام آور این بدهی از زمان مداخله نظامی آمریکا در افغانستان و عراق آغاز شد و در زمان بحران مالی سال ۲۰۰۷ شدت گرفت. در سال گذشته مبلغ بدهی خارجی آمریکا، از تولید ناخالص ملی آن پیشی گرفت که خود نوعی ورشکستگی اقتصادی محسوب می شود و زنگ خطری شد برای طلبکاران، تا سرمایه های خود را از آمریکا خارج کنند. ولی این بار چون پای بزرگترین اقتصاد جهان در میان است اعلام ورشکستگی امکان ندارد و راه حل فقط تغییر روش و صرفه جوئی است. ترامپ هم بیشتر از اینکه سیاست مدار باشد کاسب است، بوی خطر را شنیده و تصمیم گرفته با خارج کردن سربازانش از سوریه و افغانستان هزینه های جنگی آمریکا را کاهش دهد تا بتواند بحران اقتصادی پیش رو را کنترل کند. البته این فقط یک حدس و گمان نیست چون ترامپ چند روز پیش اعلام کرد: به اتلاف پولمان در افغانستان پایان می دهیم، ما بهتر است پولمان را خرج مردم کشور خودمان بکنیم.
تا به امروز ۱۲۰ میلیارد مترمکعب از ذخایر مخازن آب زیر زمینی کشور را برداشت کرده ایم. به شهادت آقای عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، هیچ کشوری حق ندارد بیش از ۴۰ درصد از ظرفیت منابع تجدیدپذیر خود را مصرف کند، اما این رقم در ایران به بیش از۱۳۰درصد رسیده و سالی ۶ میلیارد متر مکعب از ظرفیت اندک مخازن آب زیر زمینی کاسته می شود. در حالی که شهری مانند تهران تا بیش از۶۵ درصد و مناطق روستایی تا ۸۰ درصد وابسته به آب زیر زمینی هستند. در چنین شرایطی فقط دو درصد از بودجه آب کشور به آب های زیر زمینی اختصاص پیدا کرده. به مجموعه این شرایط می توان گفت “ورشکستگی منابع آب زیر زمینی.”
مدیریت آب کشور سالیان درازی است که آب را سیاسی اداره می کند. به نظر می رسد زمان آن رسیده که حکمرانان آب کشور، دست از سیاسی کاری بردارند و شیوه برخورد خود را با بحران آب تبدیل به اقتصادی کنند. در غیر این صورت ممکن است مجبور به اعلام ورشکستگی شوند.
یک دیدگاه بنویسید