بحران غذایی جهانی

 

در گذشته تعداد انسان روی زمین بسیار کم بود. مثلا ۱۰ هزار سال پیش تنها چند میلیون نفر در این سیاره زندگی می‌کردند. جمعیت جهان حدود ۲۰۰ سال پیش یعنی در اوایل قرن نوزدهم به یک میلیارد نفر رسید. در سال ۱۹۲۰ این تعداد دو برابر شد. در حال حاضر، ۷/۳ میلیارد نفر روی زمین زندگی می‌کنند و براساس پیش‌بینی‌های سازمان ملل، تا سال ۲۰۵۰ جمعیت جهان به بیش از ۹ میلیارد نفر و تا سال ۲۱۰۰ به ۱۱ میلیارد نفر خواهد رسید. ازدیاد جمعیت اگرچه هنوز به یک بحران جهانی تبدیل نشده، اما یک خطر جدی برای کره زمین به حساب می‌آید. اگر افزایش جمعیت جهان با همین سرعت پیش برود، به زودی منابع زمین برای پشتیبانی از این جمعیت کافی نخواهند بود و بعید به نظر می‌رسد که سیاره‌ ما بتواند ۱۱ میلیارد نفر جمعیت را تحمل کند. بنابراین عده‌ای از کارشناسان معتقدند، باید جمعیت جهان را روی ۹ میلیارد نفر ثابت نگه داریم. سپس در یک فرایند دراز مدت و با کاهش میزان زادآوری جمعیت جهان را کاهش دهیم.
در طول تاریخ، سرعت رشد جمعیت به سرعت سال‌های اخیر نبوده، به همین دلیل با مطالعه‌ تاریخ نمی‌توانیم درباره‌ عواقب احتمالی این پدیده اطلاعاتی به دست آوریم. روند افزایش جمعیت چنان پایدار است که اگر همین فردا دو میلیارد نفر از جمعیت کره زمین کم شود، یا اینکه دولت‌ها سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای در زمینه‌ی زادآوری در پیش بگیرند، جمعیت جهان در سال ۲۱۰۰ اگر از حالا بیشتر نباشد، دستکم به اندازه‌ی عصر حاضر خواهد بود. در آینده نزدیک که ممکن است کمتر از یک دهه آینده باشد، جهان ممکن است با یک نقطه اوج در زمینه نیاز به غذا و افزایش محصولات کشاورزی روبرو بشود. از سال ۲۰۰۹ میلادی هرکنفرانس و مذاکره‌ای درباره موضوع امنیت غذایی جهانی، با این پرسش آغاز می‌شود که چگونه می‌توان در سال ۲۰۵۰، غذای نه میلیارد نفر را تامین کرد؟ آسان ترین پاسخ این است که می‌بایست ۷۰ درصد بیشتر غذا تولید کنیم. اگر تقاضای روزافزون، از ظرفیت سیستم کشاورزی برای تولید مواد غذایی فراتر برود، این بدان معناست که عَرضه، توانایی برابری با تقاضا را نخواهد داشت و قیمت غذا با یک انفجار قیمت روبرو خواهد شد. این موضوع دیگر مربوط به بازارهای سهام و بورس نیست، بلکه درباره آدم‌هائی هستند که ممکن است از گرسنگی تلف شوند و شورش هائی پدید آید که دولت ها را سرنگون کند. امروزه نه فقط رهبران جهان، بلکه صاحبان کار و کسب و اکثریت شهروندان، فاقد یک دیدگاه عملی و آینده نگرانه در زمینه چگونگی جلوگیری از وقوع یک بحران امنیت غذایی در جهان هستند.
اگر جمعیت ۹ میلیارد نفری ناپایدار است و بحران غذایی ایجاد خواهد کرد، سوال این است که سیاره ما نیاز چند نفر را می‌تواند تامین کند؟ تعیین این عدد تقریباً غیرممکن است چون این موضوع به عواملی مثل کشاورزی، تولید و انتقال برق و افزایش تعداد افراد فقیر بستگی دارد. بسیاری از دانشمندان معتقدند که با توجه به سبک زندگی بسیاری از جوامع بشری، همین حالا هم جمعیت جهان بیشتر از ظرفیت زمین و ناپایدار است. آنها برای دفاع از ادعایشان به مشکل تغییر اقلیم و مشکلاتی مثل قحطی زدگی، گرسنگی، سوء تغذیه، بحران انقراض گونه‌های زیستی مختلف، آلودگی اقیانوس‌ها و کمبود آب اشاره می کنند. در نهایت، تعیین حداکثر جمعیت پایدار و قابل تحمل برای زمین به نحوه‌ی اداره‌ جوامع وابستگی زیادی دارد. اگر راهی برای مصرف کمتر پیدا کنیم، زمین می‌تواند نیاز تعداد بیشتری از انسان‌ها را فراهم کند.
طبق محاسباتی که انجام شده، جهان تا آمدن سال ۲۰۲۷ با کمبودی معادل ۲۱۴ تریلیون کالری مواجه خواهد بود. در حال حاضر مواد غذایی را با واحدهای وزنی مانندکیلوگرم، تن ، یا هر واحد وزن دیگری محاسبه می کنند. چرا ما از واحد وزن برای غذا استفاده می‌کنیم؟ برای آنکه آسان است. ما با نگاه کردن به اعداد و داشتن یک ماشین حساب می‌توانیم تن‌های بار روی یک کشتی، کامیون و هواپیما را تعیین کنیم. اما آنچه در مورد غذا برای ما مهم است ارزش غذایی آن است. مواد غذایی با وزن های مساوی دارای ارزش غذایی برابر نیستند. برای همین است که باید به کالری اهمیت داد و نه وزن مواد غذایی. این کالری است که گرسنگی را بر طرف می کند. ممکن است یک انسان اهل اتیوپی، هم وزن یک آمریکائی غذا مصرف کند ولی اولی دچار سوء تغذیه در جهت گرسنگی و دومی در جهت چاقی قرار دارد. ۲۱۴ تریلیون کالری رقم بسیار بالایی است، برای اینکه ابعاد این رقم در ذهن شکل پیدا کند، کالری یک همبرگر بیگ مک را در نظر می گیریم. یک عدد بیگ مک حاوی ۵۶۳ کالری است. بنابراین دنیا در سال ۲۰۲۷ با نیازی برابر ۳۷۹ میلیارد بیگ مک روبرو خواهد بود، یعنی بیشتر از تعدادی که در ۸۰ سال گذشته شرکت مک دونالد، همبرگر تولید کرده است.
چهل سال پیش تعداد کمی از کشورها، صادر کننده کالری بودند. در آن زمان بخش اعظم قاره آفریقا، اروپا و بیشتر مناطق آسیا، آمریکای جنوبی بجز آرژانتین، همه وارد کننده بودند. تعجب آور آنکه چین دارای خودکفایی غذایی بود، ولی هندوستان یک وارد کننده بزرگ بود.
امروز، تغییرات شدیدی در دنیا روی داده است. برزیل به عنوان یک قطب کشاورزی ظهور کرده، اروپا بر کشاورزی جهانی چیره شده. قاره آفریقا سالانه بالغ بر۳۰۰ تریلیون کالری وارد می‌کند. هند شاهد یک انقلاب سبز بوده و از یک وارد کننده، به صادر کننده کالری تبدیل شده و به خودکفایی غذایی رسیده. ولی چین از یک صادر کننده کالری به یک وارد کننده بزرگ تبدیل شده. چین تا آغاز سده بیست و یکم خودکفا بوده، بعد ناگهان ورق برگشت، چون یک جمعیت جوان همراه با رشد اقتصادی قابل توجه، بطور انفجاری به رشد صنعتی شایانی دست پیدا کردند و همراه با افزایش جمعیت و درآمد سرانه، مصرف کالری نیز در این کشور به شدت افزایش یافت و چین را از یک صادر کننده به یک وارد کننده تبدیل کرد. شرایطی که هیچ کس در بازارهای بین المللی آن را پیش‌بینی نمی کرد. خوشبختانه تولیدات کشاورزی آمریکای جنوبی اکنون افزایش یافته و جای کمبود چین را جبران می کند. پیش بینی می‌شود تا رسیدن سال ۲۰۲۳، جمعیت آفریقا از هند و چین پیشی بگیرد. در آن زمان این سه منطقه بیشتر از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل خواهند داد و چالش بزرگی را در عرصه امنیت غذایی جهان ایجاد خواهند کرد. عده ای معتقدندکه در سال های آینده هند به روند خودکفایی غذایی ادامه خواهد داد. ولی داده های علمی می گوید هند به زودی به یک وارد کننده بزرگ کالری تبدیل خواهد شد، همان اتفاقی که برای چین افتاد. عامل تعیین کننده این اتفاق، رشد جمعیت و رشد اقتصادی است که هر دو در حال افزایش هستند. هرچند تا سال ۲۰۲۳ رشد جمعیت چین، به کند شدن گرایش پیدا خواهد کرد، ولی به خاطر جمعیت زیاد و رشد اقتصادی و بالا رفتن درآمد سرانه، مصرف کالری آن به شکل انفجاری رشد خواهد کرد ومصرف غذاهای پرکالری بالا خواهد رفت.آفریقا هم به واردات کالری خود ادامه خواهد داد، چون دارای رشد جمعیت و رشد اقتصادی بالا است. بنابراین، این سه منطقه مجموعاً چالش بزرگی را پیش روی دنیا قرارخواهند داد.
این یک دورنمای تاریک از بحران غذایی جهان است که از هم اکنون می‌توانیم برای حل آن دست به کار شویم. می‌توانیم الگوهای مصرف را تغییر دهیم، ضایعات غذایی را کاهش دهیم و از تکنولوژی برای افزایش تصاعدی بازده محصولات کشاورزی استفاده کنیم. زمین فضای بسیار عظیمی دارد. علاوه بر این، منابع طبیعی زیادی مانند آب و انرژی در آن وجود دارد که می‌تواند نیاز جوامع انسانی را تامین کند. پس مسئله‌ اصلی تعداد انسان‌ها روی سیاره‌ ما نیست، بلکه نوع مصرف آنها اهمیت دارد. گاندی می گوید: «جهان برای تامین نیاز همه کافی است، اما نه برای طمع و حرص همه.»
نویسنده: سارا منکر